تک پارتی
"زندگی عجیب"
ات داشت توی گوشیش میچرخید که با یکی اشنا میشه به نام یونا.اون و یونا خیلی همو دوس دارن با اینکه یونا از ات 4 سال بزرگتر بود.ات درباره دوست جدیدش پست میزاره و یونا هم خیلی خوشحال میشه.
یونا:واااایییییییی قلبممممم خداااااااااا 😍🥰 عاییییی عایییی بیایدجمعمممم کنیددددددد من طاقت این فرشته رو ندارممممم.مرسییییییی خیلی خوبییییی خیلیییییییی 😘
ات: فرشته ها هم مگه وجود دارن؟(:
یونا:اهومممم یکیش داره با من چت میکنهههه 😍
و هر روز بیشتر عاشق هم میشدن ولی دعوا های زیادی میکردن
یک روز ات با یونا قهر میکنه
یونا: جواب بده
ات: الان نمیتونم جواب بدم توی مراسم ختمم
یونا: ختم کی
ات: احساساتم نسبت به تو. بای
یونا: چی میگی
ات: از اول بخون میفهمی
یونا: چت شده تووو
ات جواب نمیده
فردا صبح*
ات: سلام خوبی ببخشید دیروز اصن حالم خوب نبود با یکی دعوا کرده بودم اصن حس میکنم هیشکی منو دوس نداره انگار واس همه اضافیم حتی واس تو
یونا: کدوم خری گفته من تورو خیلی دوست دارم
ات: نه من مطمئنم تو منو دوس نداری
*با هم کلی بحث میکنن
* فردا صبح
یونا: ات باید ی چیزی رو بهت بگم
ات: بله
یونا: ما بدرد هم نمیخوریم. یعنی باید با هم قهر کنیم.اصن اخلاقامون بهم نمیخوره همش داریم باهم بحث میکنیم این رابطه رو دیگه نمیشه ادامه داد
ات: یونا من با اینکه باهات بحث میکنم ولی هنوز دوست دارم نمیخوام بری
یونا: تو اخه همش زرتی قهر میکنی
ات: اگه میخوای بری برو بدون دل کیو شکوندی و بدون که دلم واست تنگ میشه
یونا: من خودمم خیلی دوست دارم و دلم برات تنگ میشه ولی اصن اخلاقامون بهم نمیخوره باید این رابطه رو تموم کنیم
ات جوابی نمیده
* چند ماه بعد
ات: دلم برات تنگ شده توروخدا برگرد😭💔
من دوست دارم اینو چند بار بگم
من از همه ادما سرگیجه دارم
فقط با توعه عوض میشه حالم
فقط با توعه پر میده بالم
بعد ی عمری یکی فهمیده حالم
(ولی واسه این حرفا دیر بود و یوند خیلی وقت بود ات رو فراموش کرده بود. ولی هنوز ات وقتی به یاد یونا میفته خیلی گریه میکنه و هنوز به یاد یونا هست)
نظر؟
ببخشید اگه چرت و پرت بود((:💔
و این داستان واقعیت داره(":
و برای بنده اتفاق افتاده💔
ات داشت توی گوشیش میچرخید که با یکی اشنا میشه به نام یونا.اون و یونا خیلی همو دوس دارن با اینکه یونا از ات 4 سال بزرگتر بود.ات درباره دوست جدیدش پست میزاره و یونا هم خیلی خوشحال میشه.
یونا:واااایییییییی قلبممممم خداااااااااا 😍🥰 عاییییی عایییی بیایدجمعمممم کنیددددددد من طاقت این فرشته رو ندارممممم.مرسییییییی خیلی خوبییییی خیلیییییییی 😘
ات: فرشته ها هم مگه وجود دارن؟(:
یونا:اهومممم یکیش داره با من چت میکنهههه 😍
و هر روز بیشتر عاشق هم میشدن ولی دعوا های زیادی میکردن
یک روز ات با یونا قهر میکنه
یونا: جواب بده
ات: الان نمیتونم جواب بدم توی مراسم ختمم
یونا: ختم کی
ات: احساساتم نسبت به تو. بای
یونا: چی میگی
ات: از اول بخون میفهمی
یونا: چت شده تووو
ات جواب نمیده
فردا صبح*
ات: سلام خوبی ببخشید دیروز اصن حالم خوب نبود با یکی دعوا کرده بودم اصن حس میکنم هیشکی منو دوس نداره انگار واس همه اضافیم حتی واس تو
یونا: کدوم خری گفته من تورو خیلی دوست دارم
ات: نه من مطمئنم تو منو دوس نداری
*با هم کلی بحث میکنن
* فردا صبح
یونا: ات باید ی چیزی رو بهت بگم
ات: بله
یونا: ما بدرد هم نمیخوریم. یعنی باید با هم قهر کنیم.اصن اخلاقامون بهم نمیخوره همش داریم باهم بحث میکنیم این رابطه رو دیگه نمیشه ادامه داد
ات: یونا من با اینکه باهات بحث میکنم ولی هنوز دوست دارم نمیخوام بری
یونا: تو اخه همش زرتی قهر میکنی
ات: اگه میخوای بری برو بدون دل کیو شکوندی و بدون که دلم واست تنگ میشه
یونا: من خودمم خیلی دوست دارم و دلم برات تنگ میشه ولی اصن اخلاقامون بهم نمیخوره باید این رابطه رو تموم کنیم
ات جوابی نمیده
* چند ماه بعد
ات: دلم برات تنگ شده توروخدا برگرد😭💔
من دوست دارم اینو چند بار بگم
من از همه ادما سرگیجه دارم
فقط با توعه عوض میشه حالم
فقط با توعه پر میده بالم
بعد ی عمری یکی فهمیده حالم
(ولی واسه این حرفا دیر بود و یوند خیلی وقت بود ات رو فراموش کرده بود. ولی هنوز ات وقتی به یاد یونا میفته خیلی گریه میکنه و هنوز به یاد یونا هست)
نظر؟
ببخشید اگه چرت و پرت بود((:💔
و این داستان واقعیت داره(":
و برای بنده اتفاق افتاده💔
۷.۰k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.