وانشات (وقتی می رید ساحل) پارت ۱
#وانشات
#جونگین
#ای_ان
روی مبل نشسته بودی و داشتی فیلم نگاه میکردی که با صدای زنگ گوشیت حواست به سمت میزی رفت که گوشیت روش قرار داشت.
گوشیتو برداشتی و با دیدن اسم جونگین سریع تلویزیون رو خاموش کردی.
+الو؟
تنها چیزی که میشنید صدا های ما هنجار بود
+ الو جونگیناا؟
که بلاخره صدای جونگین که انگار از ته چاه میومد به گوشت رسید
_اههه....ا.ت خوبی ؟
با شنیدن صداش نفس عمیقی کشیدی
+کجایی ؟ چرا اینقدر صدا های عجیب غریبی میاد ؟
مکثی کرد و با لکنت گفت :
_راستش اومدن ساحل
با شنیدن ساحل چشمات چهار تا شد
+ این وقت شب ؟ اونم تو این هوا ؟
_ حالا مهم نیست
_میگم که........
+هوم؟ چیه ؟
یکم مکث کرد و بعد جوابتو داد
_میشه تو هم بیای ؟
تعجب کرده بودی و باشه ای گفتی که خیلی ذوق زده شد و گوشی رو قطع کرد.
به ساعت نگاه کردی که ۸ رو نشون میداد. یکم باد میومد و فکر نمیکردی رفتن به ساحل اونقدرا هم فکر خوبی باشه اما چه میشه کرد دیگه دوست پسرت جونگین بود و باید به حرفش میکردی پس رفتی تا حاضر بشی...... یک پالتوی سیاه مخملی و شلوار لی پوشیدی و راهی بیرون شدی.
#جونگین
#ای_ان
روی مبل نشسته بودی و داشتی فیلم نگاه میکردی که با صدای زنگ گوشیت حواست به سمت میزی رفت که گوشیت روش قرار داشت.
گوشیتو برداشتی و با دیدن اسم جونگین سریع تلویزیون رو خاموش کردی.
+الو؟
تنها چیزی که میشنید صدا های ما هنجار بود
+ الو جونگیناا؟
که بلاخره صدای جونگین که انگار از ته چاه میومد به گوشت رسید
_اههه....ا.ت خوبی ؟
با شنیدن صداش نفس عمیقی کشیدی
+کجایی ؟ چرا اینقدر صدا های عجیب غریبی میاد ؟
مکثی کرد و با لکنت گفت :
_راستش اومدن ساحل
با شنیدن ساحل چشمات چهار تا شد
+ این وقت شب ؟ اونم تو این هوا ؟
_ حالا مهم نیست
_میگم که........
+هوم؟ چیه ؟
یکم مکث کرد و بعد جوابتو داد
_میشه تو هم بیای ؟
تعجب کرده بودی و باشه ای گفتی که خیلی ذوق زده شد و گوشی رو قطع کرد.
به ساعت نگاه کردی که ۸ رو نشون میداد. یکم باد میومد و فکر نمیکردی رفتن به ساحل اونقدرا هم فکر خوبی باشه اما چه میشه کرد دیگه دوست پسرت جونگین بود و باید به حرفش میکردی پس رفتی تا حاضر بشی...... یک پالتوی سیاه مخملی و شلوار لی پوشیدی و راهی بیرون شدی.
۱۴.۹k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.