پارت21

سناریو: جادوی شکوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یومه: برداشتن نامه* لبخند*
پس اینجاهم میاد
دازای: خوردن شیرینی بادهن پر*
چی تو نامس
یومه: نوشته از طرف میساکی
دازای: پس اینجاها هم میاد
به هرحال دستش درد نکنه خیلی خشمزست
تو نمیخوری؟
یومه: تو مگ میزاری
دازای: ارع دادن یه شیرینی به یومه*
بقیه مال منه^^
یومه: مرسی-_-
دازای: خنده *شوخی کردم در این حدم شکمو نیستم
صدای بلندگو*: برای تماشای قمار به سالن اصلی بیاین شرکت کنندگان ناکاهارا میساکی و ایسوکی جاکو هستن
یومه: میساکی دارع قمار میکنه من میرم ببینم
دازای: منم میام
رفتن سمت سالن اصلی*
جاکو؛ حیحی منتظرم باختتو ببینم
میساکی: لبخند شیطانی
10 دقیقه بعد*
میساکی: بردمممم هوراااا
چویا: هوی تمه کی گفته تو اینجور جاها بیای
میساکی: اونی چان گیر نده
چویا: باکا اگه ببازی چی
میساکی: فعلا که بردم^^ مثل اینکه شما هم بردین
چویا: ارع
یومه: سلام میساکی کارت عالی بود
میساکی: سلام ممنون
چویا: راستی یومه چطوری همه رو درست جواب دادین؟
یومه: خب یادته گفتش راهنمایی میکنه ولی باید خودمون بفهمیم راهنمایی چیه
خدمدکار گفت که ماست اورده
ولی مایکو گفت اگه بخوره میمیره تنها غذایی که با ماست بخوری میمیری ماهیه که بیشتر برای خودکشی استفاده میشه چون دازای زیاد خودکشی میکنه حدس زدم جواب میدونه
چویا: بقیع چی
یومه: مایکو گفت که گشنشه درحالی که تازه ماهی خورده بود پس رنگی رو دیده که به اشتها اوردتش
رنگ قرمز باعث میشه ادم احساس ضعف گشنگی کنه برای همین تو رستوران ها بیشتر از رنگ قرمز استفاده میشه رنگ جلد کتاب دازای هم قرمز بود که بهش علامت دادم
و اینکه کدوم ماه به دنیا امده
10+3=13 وتنها جایی که جوابش یک میشه داخل تقویمه که ما ماه 13 نداریم پس میشه ماه اول
که من انگشت کوچیکمو زدم به میز و عد 1 بع دازای نشون دادم یعنی ماه اول
چویا: واو
حالا کی برمیگردیم
یومه: احتمالا فردا
ادامه دارد...