Part=2
Part=2
ددی فاکر وحشی
+ریکشن دیگ نشون ندادم و رفتم که ..... یکی دستمو گرفت رومو برگردوندم که دیدم همون اقاهس (لی جی هان) بم گفت مگ نشنیدی چی گفتم
+نه نشنیدم الان هم میشه دستمو ول کنی 😒
لی :نه
ویو سوهی
دستمو از طرف کشیدم که بلا فاصله عصبانی شد و دستمو دوباره محکم گرفت و منو کشوند سمتش تو بغلش افتادم بادیگاردا هم همه چی براشون عادی بود (عزیزم اونا عادت کردن )😂
خواستم پاشم که رییسم بم گف شیطونی نکن سوهی والا تو رو اخراج میکنم
لی :اهااا پس سوهی خانم اسمت خیلی هاته البته واسه من 😈
سوهی: 😒😑
+منم ک مث نمیدونم چی نمیتونستم حرکت کنم و اون مرده منو با لمساش داشت دیونه میکرد کمرمو میگرفت
رون پاهامو دست میزد منم هی دستشو پس میزنم
ول کن نیس عجب گیری بابا😐
همینطوری نشسته بودم ک اصن نمیدونم درباره چی حرف میزدن فقط اینو فهمیدم که رییس کارم به اقاهه گفت پس اقای لی جی هان ساعت ۱ شب امروز موادا تو کشتی میرسن یعنی من باید برم ساحل
+من تو ذهنم.... اهاااا پس قضیه از این طرفه ک این اقا خلافکاره و دوم هم اسمش لی جی هانه و ریسم هم تو خلاف باهاش شراکت داره
لی :بله اقای اهیرو (ریس کار سوهی )
ریسم پا شد برای اقای لی تعظیم کرد منم ک دیدم ریسم میخواد پاشه بره پاشدم که از بغلش خودمو بکشم بیرون پا شد رو به بادیگاردا گفت بهشون اینو بیارید عمارت
سوهی :ه...هه.ه ....هااا چ.چیییی من 😳
لی :چته سکته نکنی واست مضره بیا بریم عمارتم
سوهی :بخدا اگه منو کشوندین عمارت خودتون به پلیس همه کاراتونو لو میدم میگم ک شما خلافکاری و .......
لی : (پوزخند شیطانی) چی خلافکار دوباره پوز خند
تووو میخوای ب پلیس بگی اونوقت یعنی تو از رقیبای دشمن و خطرناکم هم خطرناک تری که شکستشون دادم ببینم ت کی هستی حالا
+ با اعتماد به نفس گفتم مهم نیس که باشم این مهمه که همه چیو لو بدم
لی :دستاشو بگیرین حرکت نکنه
بادیگاردا:چشم قربان
لی :اقای اهیرو این کیف پولو بگیرین من اینو میخرم
اهیرو:منظورتون سوهی ؟
لی :بله
اهیرو :انوقت حق من چقد هست ؟؟
لی:چیزی که راضیت میکنه کیفو براش باز میکنه
اهیرو:😳😯دهنش باز موند
سوهی : با دیدن این همه پول منم دهنم باز شد تو کل عمرم اینقد پول ندیده بودم 😑
ویو سوهی
داد میزدم ولم کنید مگ کی هستی ک همینطور پول میزاری هر کیو میخوای میخری مگ رییسی مگ کیییییی هان تو چیزی به جز یه مشت کصافت و خلافکار و قاتل نیستی ...... تا صورتم به فنا رفت... لی منو سیلی زد
ولی بازم ول کن نیستم ادامه دادم
ویو لی جی هان
دختره سوهی همونطور داشت واسه خودش غر میزد و فش میداد ک عصبانی شدم سیلی زدم بهش واقعا ک پرو هم هس من فکر کردم بعد سیلی که بهش زدم دهنشو از اینجا تا اینجا باز نمیکنه ولی دوباره ادامه داد
لی رو به سوهی گف: ببند گاله رو والا شب سختی در انتظاره
سوهی :شوک به بدنم وارد شد
لی :بای اهیرو میبینمت
اهیرو :همچنین قربان به سلامت
ویو لی جی هان
سوار ماشینم شدم به بادیگاردا گفتم دختره رو بزارن تو ماشینم خودشون برن
بادیگاردا :چشم قربان
ویو سوهی
همون مرت*یکه..ک اسمش لی بود منو سوار ماشین لوکس و لاکچریش کرد
بعد چند مین به عمارت رسیدیم
لی منو از ماشین اورد پایین براید استایل بغلم کرد
منم زدمش اونور گفتم خودم میتونم راه برم
عصبانی شد گف مگ درست نشنیدی اونجا چی گفتم اومد دوباره براید استایل بغلم کرد و وارد عمارت شدیم ک ......
خماری
خیلی زیاد نوشتم لطفاً حمایت کنید
لایک و کامنت یادتون نره
شرایط
لایک=5
کامنت=5
انرژی بدید
ماچ به کلتون 😘
ددی فاکر وحشی
+ریکشن دیگ نشون ندادم و رفتم که ..... یکی دستمو گرفت رومو برگردوندم که دیدم همون اقاهس (لی جی هان) بم گفت مگ نشنیدی چی گفتم
+نه نشنیدم الان هم میشه دستمو ول کنی 😒
لی :نه
ویو سوهی
دستمو از طرف کشیدم که بلا فاصله عصبانی شد و دستمو دوباره محکم گرفت و منو کشوند سمتش تو بغلش افتادم بادیگاردا هم همه چی براشون عادی بود (عزیزم اونا عادت کردن )😂
خواستم پاشم که رییسم بم گف شیطونی نکن سوهی والا تو رو اخراج میکنم
لی :اهااا پس سوهی خانم اسمت خیلی هاته البته واسه من 😈
سوهی: 😒😑
+منم ک مث نمیدونم چی نمیتونستم حرکت کنم و اون مرده منو با لمساش داشت دیونه میکرد کمرمو میگرفت
رون پاهامو دست میزد منم هی دستشو پس میزنم
ول کن نیس عجب گیری بابا😐
همینطوری نشسته بودم ک اصن نمیدونم درباره چی حرف میزدن فقط اینو فهمیدم که رییس کارم به اقاهه گفت پس اقای لی جی هان ساعت ۱ شب امروز موادا تو کشتی میرسن یعنی من باید برم ساحل
+من تو ذهنم.... اهاااا پس قضیه از این طرفه ک این اقا خلافکاره و دوم هم اسمش لی جی هانه و ریسم هم تو خلاف باهاش شراکت داره
لی :بله اقای اهیرو (ریس کار سوهی )
ریسم پا شد برای اقای لی تعظیم کرد منم ک دیدم ریسم میخواد پاشه بره پاشدم که از بغلش خودمو بکشم بیرون پا شد رو به بادیگاردا گفت بهشون اینو بیارید عمارت
سوهی :ه...هه.ه ....هااا چ.چیییی من 😳
لی :چته سکته نکنی واست مضره بیا بریم عمارتم
سوهی :بخدا اگه منو کشوندین عمارت خودتون به پلیس همه کاراتونو لو میدم میگم ک شما خلافکاری و .......
لی : (پوزخند شیطانی) چی خلافکار دوباره پوز خند
تووو میخوای ب پلیس بگی اونوقت یعنی تو از رقیبای دشمن و خطرناکم هم خطرناک تری که شکستشون دادم ببینم ت کی هستی حالا
+ با اعتماد به نفس گفتم مهم نیس که باشم این مهمه که همه چیو لو بدم
لی :دستاشو بگیرین حرکت نکنه
بادیگاردا:چشم قربان
لی :اقای اهیرو این کیف پولو بگیرین من اینو میخرم
اهیرو:منظورتون سوهی ؟
لی :بله
اهیرو :انوقت حق من چقد هست ؟؟
لی:چیزی که راضیت میکنه کیفو براش باز میکنه
اهیرو:😳😯دهنش باز موند
سوهی : با دیدن این همه پول منم دهنم باز شد تو کل عمرم اینقد پول ندیده بودم 😑
ویو سوهی
داد میزدم ولم کنید مگ کی هستی ک همینطور پول میزاری هر کیو میخوای میخری مگ رییسی مگ کیییییی هان تو چیزی به جز یه مشت کصافت و خلافکار و قاتل نیستی ...... تا صورتم به فنا رفت... لی منو سیلی زد
ولی بازم ول کن نیستم ادامه دادم
ویو لی جی هان
دختره سوهی همونطور داشت واسه خودش غر میزد و فش میداد ک عصبانی شدم سیلی زدم بهش واقعا ک پرو هم هس من فکر کردم بعد سیلی که بهش زدم دهنشو از اینجا تا اینجا باز نمیکنه ولی دوباره ادامه داد
لی رو به سوهی گف: ببند گاله رو والا شب سختی در انتظاره
سوهی :شوک به بدنم وارد شد
لی :بای اهیرو میبینمت
اهیرو :همچنین قربان به سلامت
ویو لی جی هان
سوار ماشینم شدم به بادیگاردا گفتم دختره رو بزارن تو ماشینم خودشون برن
بادیگاردا :چشم قربان
ویو سوهی
همون مرت*یکه..ک اسمش لی بود منو سوار ماشین لوکس و لاکچریش کرد
بعد چند مین به عمارت رسیدیم
لی منو از ماشین اورد پایین براید استایل بغلم کرد
منم زدمش اونور گفتم خودم میتونم راه برم
عصبانی شد گف مگ درست نشنیدی اونجا چی گفتم اومد دوباره براید استایل بغلم کرد و وارد عمارت شدیم ک ......
خماری
خیلی زیاد نوشتم لطفاً حمایت کنید
لایک و کامنت یادتون نره
شرایط
لایک=5
کامنت=5
انرژی بدید
ماچ به کلتون 😘
۵.۲k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.