عشق ناگهانی
Sudden Luv
part ۲۱🧋🫧
❍❍≛≛❍❍≛≛
.
.
خلاصه که از اونور همچون اتفاقایی افتااااد
.
حالا بریم سراغ اینور داستان....
Hehe😈😁
.
.
نه خیر
اینطورییم نیسسس
فقط مستر ها رفتن حمووووم
(حموم جدا رفتن انحرافیا....)
آره دیگه بعدشم ننه بابا از سر کار خسته و کوفته اومدن خونه و دیدن کههه.....
.
.
.
.
ایندفعه دیگه نه😂
این دفعه خونه تمیزههه
و با خود خیال کردند که بچه ها سرشون به دیواری چیزی خورده که خونه رو مث آدم نگه داشتن
.
.
ولی وقتی مادر وارد آشپزخونه شد
چنان جیغی زد که
فک کنم همسایه بغلی هم ترسید
آخه صدا گربشون که جیغ کشید اومد.. هه هه
بچه ها هم که تازه از حموم اومده بودن..
از ترس دوباره واجب حموم شدن
مادر بنده خداشون با جیغ کل خونواده رو جمع کرد
(عین این فیلما هستا همه خدمتکارا با داد رئیس به خط میشن... از همونا)
بچه ها هم داشتن فکر میکردن ایندفعه چه گلی باید به سر بزنن..
یهو نامجون که چیزی فهمیده باشه با داد گفت:وااااااای غذااااام
و به سمت آشپز خونه یورش برد ولی با صحنه ای دل خراش مواجه شد...
راسش از صحنه مرگ بابای جومونگ هم بد تر بود..
بلی بلی
درست متوجه شدین
برادر نام میخاست تُن ماهی درست کنه پس اونارو گذاشته بود تو آب جوش
و رفت یه سر حموم کنه تا درست بشه
ولی امان از زندگی...
کنسروا پوکیده بودن و نقش بسیاااار زیبایی رو بر جا گذاشته بودن...
از هر قسمت از در و دیوار میتونستی یه تیکه تن ماهی پیدا کنی...
.
.
.
خب کوشولو های گللل
اینم از یه پارت دیه
part ۲۱🧋🫧
❍❍≛≛❍❍≛≛
.
.
خلاصه که از اونور همچون اتفاقایی افتااااد
.
حالا بریم سراغ اینور داستان....
Hehe😈😁
.
.
نه خیر
اینطورییم نیسسس
فقط مستر ها رفتن حمووووم
(حموم جدا رفتن انحرافیا....)
آره دیگه بعدشم ننه بابا از سر کار خسته و کوفته اومدن خونه و دیدن کههه.....
.
.
.
.
ایندفعه دیگه نه😂
این دفعه خونه تمیزههه
و با خود خیال کردند که بچه ها سرشون به دیواری چیزی خورده که خونه رو مث آدم نگه داشتن
.
.
ولی وقتی مادر وارد آشپزخونه شد
چنان جیغی زد که
فک کنم همسایه بغلی هم ترسید
آخه صدا گربشون که جیغ کشید اومد.. هه هه
بچه ها هم که تازه از حموم اومده بودن..
از ترس دوباره واجب حموم شدن
مادر بنده خداشون با جیغ کل خونواده رو جمع کرد
(عین این فیلما هستا همه خدمتکارا با داد رئیس به خط میشن... از همونا)
بچه ها هم داشتن فکر میکردن ایندفعه چه گلی باید به سر بزنن..
یهو نامجون که چیزی فهمیده باشه با داد گفت:وااااااای غذااااام
و به سمت آشپز خونه یورش برد ولی با صحنه ای دل خراش مواجه شد...
راسش از صحنه مرگ بابای جومونگ هم بد تر بود..
بلی بلی
درست متوجه شدین
برادر نام میخاست تُن ماهی درست کنه پس اونارو گذاشته بود تو آب جوش
و رفت یه سر حموم کنه تا درست بشه
ولی امان از زندگی...
کنسروا پوکیده بودن و نقش بسیاااار زیبایی رو بر جا گذاشته بودن...
از هر قسمت از در و دیوار میتونستی یه تیکه تن ماهی پیدا کنی...
.
.
.
خب کوشولو های گللل
اینم از یه پارت دیه
۱.۴k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.