اتش سرد
اتش سرد
پارت ۱۴
دوزتان اینجا یکم داستان پیچیده میشه...............
یونگی:داستانش طولانیه
ا.ت:میشنوم
یونگی: چند ماه بعد از اینکه پادشاه شدم با یه دختر اشنا شدم که ایکاش نمیشدم.......همونی که دیدی....اون فقط بخاطر ملکه شدن منو میخواست ولی من دیوانه وار عاشقش شدم........یروز گفت که من یه دختر سادم و تو پادشاه ما نمیتونیم باهم باشیم بعد ام خوشحال تر از همیشه از کاخ رفت بیرون و سال ها برنگشت راستشو بخوای من واقعا داغون شده بودم هیچکاری رو انجام نمیدادم و خب شاید بگی دیوونگیه ولی خب.......میخواستم خودکشی کنم((خب همونطور که میدونید یونگی یه بار اقدام به خودکشی کرده بود و میخواست عملیش کنه ولی جین جلوشو گرفت منم از همون اتفاق الگو گرفتم))
ا.ت:میدونی ،،ما خیلی بهم شبیهیم
یونگی:چرا؟
ا.ت:منم مثل تو عاشق بودم ولی ولم کرد
الکس:چی پچ پچ میکنید دم در شماها؟
ا.ت هول میشه:ها...چی کی من نه اصن من برم بخوابم(خورد تو دیوار)
مینا:جرررررررررررر
ا.ت:زهر مارمولک(تیکه کلامه بنده😂)
یونگی:کی شام میخواد
مینا و ا.ت هم زمان:من من من من
یونگی:هماهنگی تو حلقم.......شامم ندارین خودتون درست کنید(خمیازه)من میرم میخوابم
ا.ت:چی چیو بخوابی ساعت ۶ عصره
مینا در گوش ا.ت:ساعت ۱۱ شبه
ا.ت:چی؟پس پاشید بخوابیم
شادم ۲۲ تا پیام اومده چک کنم الان بقیشو میزارم
پارت ۱۴
دوزتان اینجا یکم داستان پیچیده میشه...............
یونگی:داستانش طولانیه
ا.ت:میشنوم
یونگی: چند ماه بعد از اینکه پادشاه شدم با یه دختر اشنا شدم که ایکاش نمیشدم.......همونی که دیدی....اون فقط بخاطر ملکه شدن منو میخواست ولی من دیوانه وار عاشقش شدم........یروز گفت که من یه دختر سادم و تو پادشاه ما نمیتونیم باهم باشیم بعد ام خوشحال تر از همیشه از کاخ رفت بیرون و سال ها برنگشت راستشو بخوای من واقعا داغون شده بودم هیچکاری رو انجام نمیدادم و خب شاید بگی دیوونگیه ولی خب.......میخواستم خودکشی کنم((خب همونطور که میدونید یونگی یه بار اقدام به خودکشی کرده بود و میخواست عملیش کنه ولی جین جلوشو گرفت منم از همون اتفاق الگو گرفتم))
ا.ت:میدونی ،،ما خیلی بهم شبیهیم
یونگی:چرا؟
ا.ت:منم مثل تو عاشق بودم ولی ولم کرد
الکس:چی پچ پچ میکنید دم در شماها؟
ا.ت هول میشه:ها...چی کی من نه اصن من برم بخوابم(خورد تو دیوار)
مینا:جرررررررررررر
ا.ت:زهر مارمولک(تیکه کلامه بنده😂)
یونگی:کی شام میخواد
مینا و ا.ت هم زمان:من من من من
یونگی:هماهنگی تو حلقم.......شامم ندارین خودتون درست کنید(خمیازه)من میرم میخوابم
ا.ت:چی چیو بخوابی ساعت ۶ عصره
مینا در گوش ا.ت:ساعت ۱۱ شبه
ا.ت:چی؟پس پاشید بخوابیم
شادم ۲۲ تا پیام اومده چک کنم الان بقیشو میزارم
۳.۲k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.