ستاره موعود میدرخشد پارت آخر (دهم)

از زبان هیکاری)
خیلی خوشحالم که به مافیا اومدم ولی از وقتی که اومدم تو مافیا هم کابوس ها اومدن سراغم و هم جغدم ناپدید شده دلم براش تنگ شده ولی از وقتی که رفته موهام پر رنگ تر شده دلیلش رو نمیدونم ولی میدونم که اگه اون رو بیدار کنم بد جور دنیا رو نابود میکنه ،نیشیکاوا!! موجودی که خیلی برام تر از اراهاباکی عه چخ وحشتناک
هیرومی: هوی کاری بیا ماموریت داریم !!
هیکاری: عوم باشه تو برو منم میام
هیرومی: پاشو ببینم گشادد
هیکاری: پوف باشه بریم !!
اتاق مورس سان )
موری : ماموریت دارید ، شما باید چند نفر رو بکشید اطلاعاتی که از سازمان های مخالف دارن رو به دست بیارید
نوهارا تو رهبر گروهی !
نوهارا: حالا چرا من. ؟
موری: توی ماموریت های زیادی هیکاری رهبر بوده بهش فشار میاد تو رهبر باش !!
نوهارا: هوف.....باشه-_-
هیکاری: ممنونم نوهارا جان^_^
نوهارا: خواهش
هیرومی : هی هیکاری
هیکاری: بله ؟
هیرومی : موهات تغییر کرده
هیکاری: آره میدونم خیلی بد شده
هیرومی : نه نه عالیه فقط تعجب کردم رنگ کردی؟
هیکاری: نه نکردم بعد از ناپدید شدن جغدم اینجوری شد ...