پارت پنجاه رمان love is still beautiful
پارت پنجاه رمان love is still beautiful
نکنه اون همون پسریه که ویکی دلش براش تنگ شده بود به هلنی که داشت سمت من میومد نگاه کرد بی فکر دستشو کشیدم با خودم بردم وسط هلن:یاااا جیمین چه مرگته دستم کندی الوووو ...بی حوصله دستمو رو دهنش گذاشتم جیمین:خیلی حرف میزنی هلن:یااا تو عین دیوونه ها دستمو کشیدی کشوندیم وسط جیمین: هلنننن هلن:هلنو زهرخرررر جیمین: هلن به کمکت نیاز دارم هلن:هان چیکارم داری جیمین: لطفا همکاری کن باهام یه جای خلوت برام پیدا کن هلن:نوکر بابات سیاه جیمین:لطفاااا هلن شی هلن:عاااههههه باشهههه فقط به خاطر ویکی اینکارو میکنم ..متعجب بهش نگاه کردم هلن چشمکی زد و گفت:هی میدونم دوسش داری ..لبخندی زدم جیمین:ممنون هلن شی هلن:من هلن خالیم خدافظ بهت پیام میدم جای خلوت کجا هست
به رفتنش خیره شدم نگاهمو ازش گرفتم به یوگیوم و ویکی ای که جلوی من داشتن میرقصیدن نگاهمو دادم با حرص رفتم سمتشون موقع چرخش ویکی رو کشوندم تو بغلم به یوگیوم نگاه کردم جیمین:متاسفم ولی پارتنرتو قرض میگیرم یوگیوم امیدوارم ناراحت نشی ..ویکی از تو بغلم در اومد بهم نگاه کرد ویکی:داشتم میرقصیدماااا ...اخم کردم دستامو روی کمرش گذاشتم و فشار دادم و حلقه ی دستمو تنگ تر کردم جیمین:حالا برقص ..از فشار دستام روی کمرش چهرشو توی هم کشید دستاشو روی شونه هام گذاشت اروم اروم خودشو تکون داد با صدای گوشیم مچ دست ویکیو سفت گرفتم و گوشیمو باز کردم هلن بود
(ویکی):متعجب به رفتار های جیمین نگاه میکردم مچ دستمو انقدر محکم گرفته بود که انگار میخوام فرار کنم کشوندم سمت یه جای دیگه در اون قسمتو باز کرد و پرتم کرد داخل درو پشت سرش محکم بست اومد سمتم با بهت خودمو کشوندم عقب به فضای اونجا نگاه کردم یه باغ خیلی قشنگ بود نگاهمو از فضا گرفتم که جیمین چسیوندم به دیوار چشمام درشت شد سرشو برد تو گردنم
جیمین:یوگیوم چی میگفت بهت؟..نفساش روی پوست گردنم داشت روانیم میکرد چشمام محکم رو هم فشار دادم ویکی:چ...چیز خاصی.. نمی..نمیگفت جیمین:پس چرا انقدر میخندیدی؟هوم؟
لباشو روی گردنم حس کردم هلش دادم عقب ویکی:داری چیکار میکنی . نگاهشو به چشمام داد دستاشو دو طرف گذاشت لباشو رو لاله ی گوشم کشید جیمین:دارم کاری رو میکنم که دلم میگه ..بوسه ی ارومی روی لاله ی گوشم گذاشت لباشو گذاشت روی گونم و دست راستشو کشید رو گونم دوباره به چشمام نگاه کرد از شدت تعجب هیچی نمیتونستم بگم لباشو محکم کوبوند رو لبام و لب پاینیمو گاز گرفت دستمو روی سینش گذاشتم که هلش بدم ولی نتونستم دستمو گرفت بالا سرم پین کرد دوباره لبمو گاز گرفت اروم کشید عقب ویکی:ج..جی..مین
نکنه اون همون پسریه که ویکی دلش براش تنگ شده بود به هلنی که داشت سمت من میومد نگاه کرد بی فکر دستشو کشیدم با خودم بردم وسط هلن:یاااا جیمین چه مرگته دستم کندی الوووو ...بی حوصله دستمو رو دهنش گذاشتم جیمین:خیلی حرف میزنی هلن:یااا تو عین دیوونه ها دستمو کشیدی کشوندیم وسط جیمین: هلنننن هلن:هلنو زهرخرررر جیمین: هلن به کمکت نیاز دارم هلن:هان چیکارم داری جیمین: لطفا همکاری کن باهام یه جای خلوت برام پیدا کن هلن:نوکر بابات سیاه جیمین:لطفاااا هلن شی هلن:عاااههههه باشهههه فقط به خاطر ویکی اینکارو میکنم ..متعجب بهش نگاه کردم هلن چشمکی زد و گفت:هی میدونم دوسش داری ..لبخندی زدم جیمین:ممنون هلن شی هلن:من هلن خالیم خدافظ بهت پیام میدم جای خلوت کجا هست
به رفتنش خیره شدم نگاهمو ازش گرفتم به یوگیوم و ویکی ای که جلوی من داشتن میرقصیدن نگاهمو دادم با حرص رفتم سمتشون موقع چرخش ویکی رو کشوندم تو بغلم به یوگیوم نگاه کردم جیمین:متاسفم ولی پارتنرتو قرض میگیرم یوگیوم امیدوارم ناراحت نشی ..ویکی از تو بغلم در اومد بهم نگاه کرد ویکی:داشتم میرقصیدماااا ...اخم کردم دستامو روی کمرش گذاشتم و فشار دادم و حلقه ی دستمو تنگ تر کردم جیمین:حالا برقص ..از فشار دستام روی کمرش چهرشو توی هم کشید دستاشو روی شونه هام گذاشت اروم اروم خودشو تکون داد با صدای گوشیم مچ دست ویکیو سفت گرفتم و گوشیمو باز کردم هلن بود
(ویکی):متعجب به رفتار های جیمین نگاه میکردم مچ دستمو انقدر محکم گرفته بود که انگار میخوام فرار کنم کشوندم سمت یه جای دیگه در اون قسمتو باز کرد و پرتم کرد داخل درو پشت سرش محکم بست اومد سمتم با بهت خودمو کشوندم عقب به فضای اونجا نگاه کردم یه باغ خیلی قشنگ بود نگاهمو از فضا گرفتم که جیمین چسیوندم به دیوار چشمام درشت شد سرشو برد تو گردنم
جیمین:یوگیوم چی میگفت بهت؟..نفساش روی پوست گردنم داشت روانیم میکرد چشمام محکم رو هم فشار دادم ویکی:چ...چیز خاصی.. نمی..نمیگفت جیمین:پس چرا انقدر میخندیدی؟هوم؟
لباشو روی گردنم حس کردم هلش دادم عقب ویکی:داری چیکار میکنی . نگاهشو به چشمام داد دستاشو دو طرف گذاشت لباشو رو لاله ی گوشم کشید جیمین:دارم کاری رو میکنم که دلم میگه ..بوسه ی ارومی روی لاله ی گوشم گذاشت لباشو گذاشت روی گونم و دست راستشو کشید رو گونم دوباره به چشمام نگاه کرد از شدت تعجب هیچی نمیتونستم بگم لباشو محکم کوبوند رو لبام و لب پاینیمو گاز گرفت دستمو روی سینش گذاشتم که هلش بدم ولی نتونستم دستمو گرفت بالا سرم پین کرد دوباره لبمو گاز گرفت اروم کشید عقب ویکی:ج..جی..مین
۵۰.۹k
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.