پارت 8

-کار خواهرت بوده
- دم خواهرت گرم حلال زاده است
- بعد از کتک هایی که تو خونه ازش میخورم جز از این ازش انتظار ندارم ... حقشم بوده !
صدای زنگ
دیگه زنگ خورد الکس بیا بریم باشه
- بزار مارتین یه لحظه من خواهرمو ببینم
- بیخیال شو بابا جز دردسر اتفاقی نمی‌افته تو راه خونه که می‌بینیش
- حالا که تو میگی باشه
یهو گوش گوستوناندو رو دیدم که با صورتی کتک خورده رو حیاط به سمت آبخوری می‌رفت : هی الکس...
به سمتش برگشتم تا ببینم چه حرفی برای گفتن داره : فرمایش ...
- شاید خواهرت منو زده باشه ولی تو هیچی نیستی من چون دیدم دختره بهش رحم کردم فکر کردی چون جدت پولدار بوده آدم مهمی هستی؟ ولی نه همونی هستی که یه بابابزرگ نامرد داشت که تلاشاشون رو با جد من تقسیم نکرد...
اتمام مدرسه :ساعت 1:25 :
چقدر اون موضوع ذهنمو درگیر کرده بود
- مارتین خداحافظ
- خداحافظ
- ابیگل... اینطرف
دخترا کنار من و خواهرم رد میشدن و میگفتن : دمت گرم یا قدر خواهرتو بدون
با حالت جدی گفتم : تو می‌دونی چیکار کردی؟
- حق آدم نامرد رو گذاشتم کف دستش
- وای آبجی دمت گرم ولی اگه یه جیغ می‌زدی من میومدم و لهش می‌کردم
- آره جون خودت
- ولی اصلا فکر نمیکردم. اینقدر شیر باشی
داخل خانه : ساعت 1:53 :
- بچه‌ها ناهارتون هم که خوردین برین سر درستون
- میگم بابا
- جان
- جد ما پولدار بوده؟