تک پارتی
تک پارتی
وقتی تحریکش میکنی و فرار میکنی
ویو ا/ت
ساعت هفت جونگ کوک هنوز از شرکت بر نگشته تصمیم گرفتم برام برا خودم کیمچی درست کنم هدفونم رو گزاشتم و صدای آهنگ رو زیاد کردم
یک ساعت بعد
داشتم کیمچی رو میخورم و آهنگ گوش میدادم که یه دفعه ای نفس های یکی روی گردنم خالی شد......
ویو جونگ کوک
اومدم خونه هرچقدر ا/ت رو صدا میکردم جواب نمیداد رفتم توی آشپزخونه که دیدم داره کیمچی میخوره میخواستم گردنش ببوسم ........
ویو ا/ت
کردم گرفته بود دستم رو بردم پشت و شروع کردم به مالیدن دیکش که ناله های مردونه بلند شد
ویو جونگ کوک
این دختر میدونه چطوری تحریکم کنه لعنتی
(جونگ کوک +ا/ت×)
+کاری نکن جوری بکنمت که از درد جیغ بزنی بیبی بانی
×دوست دارم این کارو بکنم
+جدی خودت خواستی
ویو ا/ت
میخواست منو براید بغل کنه که فرار کردم تند تند دویدم رفتم تو اتاق و در رو قفل کردم
+بیبی درو باز کن
×نهههههههههههههههه
+تا آخر عمرت که اونجا نمیمونی بلاخره میای بیرون اون موقع نشونت میدم
دو ساعت بعد
تشنم شد ولی اگه میرفتم بیرون بد بخت میشدم ولی خب خیلی تشنمه ولش کن
جهنمو ضرر میرم آب میخورم
رفتم بیرون که دیدم روی مبل خوابیده رفتم سمت یخچال و آروم بازش کردم که ........
ویو جونگ کوک
دختره خنگ کیوت فک کرده من خوابم میدونستم میاد بیرون رفتم سمتش و کنار گوشش گفتم : دیدی بهت گفتم تا آخر اونجا نمیمونی
پارت اسمات فردا تو کامنت میزارم
اگه بد شد به بزرگی خودتون ببخشین
وقتی تحریکش میکنی و فرار میکنی
ویو ا/ت
ساعت هفت جونگ کوک هنوز از شرکت بر نگشته تصمیم گرفتم برام برا خودم کیمچی درست کنم هدفونم رو گزاشتم و صدای آهنگ رو زیاد کردم
یک ساعت بعد
داشتم کیمچی رو میخورم و آهنگ گوش میدادم که یه دفعه ای نفس های یکی روی گردنم خالی شد......
ویو جونگ کوک
اومدم خونه هرچقدر ا/ت رو صدا میکردم جواب نمیداد رفتم توی آشپزخونه که دیدم داره کیمچی میخوره میخواستم گردنش ببوسم ........
ویو ا/ت
کردم گرفته بود دستم رو بردم پشت و شروع کردم به مالیدن دیکش که ناله های مردونه بلند شد
ویو جونگ کوک
این دختر میدونه چطوری تحریکم کنه لعنتی
(جونگ کوک +ا/ت×)
+کاری نکن جوری بکنمت که از درد جیغ بزنی بیبی بانی
×دوست دارم این کارو بکنم
+جدی خودت خواستی
ویو ا/ت
میخواست منو براید بغل کنه که فرار کردم تند تند دویدم رفتم تو اتاق و در رو قفل کردم
+بیبی درو باز کن
×نهههههههههههههههه
+تا آخر عمرت که اونجا نمیمونی بلاخره میای بیرون اون موقع نشونت میدم
دو ساعت بعد
تشنم شد ولی اگه میرفتم بیرون بد بخت میشدم ولی خب خیلی تشنمه ولش کن
جهنمو ضرر میرم آب میخورم
رفتم بیرون که دیدم روی مبل خوابیده رفتم سمت یخچال و آروم بازش کردم که ........
ویو جونگ کوک
دختره خنگ کیوت فک کرده من خوابم میدونستم میاد بیرون رفتم سمتش و کنار گوشش گفتم : دیدی بهت گفتم تا آخر اونجا نمیمونی
پارت اسمات فردا تو کامنت میزارم
اگه بد شد به بزرگی خودتون ببخشین
۲۱.۳k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.