پارت ۱۳۰ رمان تقاص
پانیذ: خواهش میکنم
مانلی بقل کردمش و بردم تو اتاق موهاش بستم و حاضرش کردم از اتاق اومدم بیرون گفتم
_بریم واس پانلی خرید ارسلان
پانیذ: منم میام
رفتیم واس مانلی کلی خرید کردیم کلی لباسا باحال و ناهار اونجا خوردیم بعد رفتیم پارک مانلی سوار تاب کردیم خواستم تابش بدم ارسلان گفت
_من تابش میدم تو برو جلوش وایسا
پانیذ: منم هویجم
_اره
مانلی: ماما
_ای جان
گفتم: جان مامان
پانیذ: مامانش منم
گفتم: شوهرت کیه
مانلی بقل کردمش و بردم تو اتاق موهاش بستم و حاضرش کردم از اتاق اومدم بیرون گفتم
_بریم واس پانلی خرید ارسلان
پانیذ: منم میام
رفتیم واس مانلی کلی خرید کردیم کلی لباسا باحال و ناهار اونجا خوردیم بعد رفتیم پارک مانلی سوار تاب کردیم خواستم تابش بدم ارسلان گفت
_من تابش میدم تو برو جلوش وایسا
پانیذ: منم هویجم
_اره
مانلی: ماما
_ای جان
گفتم: جان مامان
پانیذ: مامانش منم
گفتم: شوهرت کیه
۲۴.۹k
۳۰ مرداد ۱۴۰۰