* چند پارتی از جیمین * 🌚
* چند پارتی درخواستی *
ا/ت: جیمینی.
جیمین: هان؟
ا/ت: بیا یه عکس بندازیم.
جیمین بلند میشه و کنار ا/ت میشینه بعد از سلفی که باهم میگیرن، جیمین همونجا میمونه.
...
( بعد از چند دقیقه که سکوت حکم فرما شده بود )
جیمین: میتونم ازت سوالی بپرسم؟
ا/ت: راحت باش..
جیمین: شاید خیلی یه دفعه دارم این حرف و بهت میزنم اما با من سر قرار میای؟
ا/ت:...
جیمین: یعنی میتونم دوست پسرت باشم؟
ا/ت:...
جیمین: ( درحالی که سرش رو میندازه پایین ) خیلی وقت بود که میخواستم این رو بهت بگم..
( ناامید شده بود چون جوابی از دختر مورد علاقش که سال ها، منتظر این لحظه بود، نشنیده بود )
...
لایک 🥹
ا/ت: جیمینی.
جیمین: هان؟
ا/ت: بیا یه عکس بندازیم.
جیمین بلند میشه و کنار ا/ت میشینه بعد از سلفی که باهم میگیرن، جیمین همونجا میمونه.
...
( بعد از چند دقیقه که سکوت حکم فرما شده بود )
جیمین: میتونم ازت سوالی بپرسم؟
ا/ت: راحت باش..
جیمین: شاید خیلی یه دفعه دارم این حرف و بهت میزنم اما با من سر قرار میای؟
ا/ت:...
جیمین: یعنی میتونم دوست پسرت باشم؟
ا/ت:...
جیمین: ( درحالی که سرش رو میندازه پایین ) خیلی وقت بود که میخواستم این رو بهت بگم..
( ناامید شده بود چون جوابی از دختر مورد علاقش که سال ها، منتظر این لحظه بود، نشنیده بود )
...
لایک 🥹
۳۲.۵k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.