پارت19
_اون با چوی سوبین از کلاس B نامزد کرده.
_جدی؟
_اهوم. مطمعنم قصد چوی سوبین فقط ترحمه.
_همینو بگو.
آهی کشیدم. محض رضای فاک من داشتم از کنارشون رد میشدم و حرفاشونو کاملا میشنیدم. برای من مهم نبود ولی ممکن بود برای سوبین مهم باشه و این موضوع اذیتش کنه.
_نمیخوای چیزی بهشون بگی؟
+نه کوک. اونا فقط چرند میگن.
_خوشبحالت که انقد نسبت بهشون بی تفاوتی.
لبخندی زدم و وارد دفتر شدیم. مدیر پشت به ما داشت با تلفن حرف میزد و کسی داخل دفتر نبود. ساکت ایستادیم و صبر کردیم تا صحبتش تموم بشه.
_بله...بله آقای جئون. آیون دیگه شورشو درآورده. اون واسه ی همه ی دانش آموزا قلدری میکنه. اکثر دانش آموزامون بخاطر زورگوییش انتقالی گرفتن. میدونین چندیدن بار باید تعلیق میشد ولی بخاطر شما من سکوت کردم...چشم این بار هم چشم پوشی میکنم ولی دفعه ی بعد قطعا تعلیق میشه. خداحافظ.
وقتی برگشت و با چهره ی به خون نشسته ی من و متعجب جونگ کوک مواجه شد انگار سطل آب یخی روش خالی کردن.
_چی..چیزه...من...
هنوز حرفش رو تموم نکرده بود که با مشتی از طرف من روی میز پرتاب شد. یقه اش رو توی دستم گرفتم.
+داشتی چه زری میزدی هانننن؟ کی بهت گفته به پدرم بگی من برای بچه های دیگه قلدری میکنم؟مرتیکه ی...
_ما...مادرت...
+مادرم؟ کدوم مادرم؟
_ه...همسر فعلی آقای جئون.
یقه اش رو ول کردم و دستی توی موهام کشیدم.
+مفت خور بدردنخور. چقدر پول گرفتی بدبخت؟
_یونی آروم باش.
یهو انگار چراغی توی مغزم روشن شد.
+کوک یه مدرک دیگه داریم.
بعد از اینکه حسابی ازش حرف کشیدیم و جونگ کوک فیلم اعترافش رو ضبط کرد رفتیم سالن غذا خوری.
***
+سلام جناب نامزد.
_عه سلام بیا اینجا بشین.
و به صندلی کنار خودش اشاره کرد. دوستاش که روی همون میز بودن باهم اویی کشیدن. سوبین اعتراض کرد:
_یااا پسرا خودتون میدونین قضیه رو که.
+بهشون گفتی؟
_اهوم. این چهارتا بهترین دوستای من هستن.
+اوه. خب معرفی کن.
+بومگیو، هیونینگ کای، تهیون، یونجون.
آروم در گوشم گفت:
_بین خودمون بمونه سه نفر از ما گی عه ولی کای استریت عه. یونجون هیونگ هم نمیدونم.
_میتونم کنارتون بشینم؟
نگاهی به دختر خوش قیافه ای که با ظرف غذا کنار میزمون منتظر ایستاده بود انداختم.
+اهوم.
لبخندی خوشگلی زد و تشکر کرد. متوجه نگاه های خیره ی کای به دختر شدم. اون دختر با چشمای مشکی نسبتا درشت و لبهای غنچه ای، پوست سفید و دماغ متناسب با فیسش واقعا خیره کننده بود.
_جدی؟
_اهوم. مطمعنم قصد چوی سوبین فقط ترحمه.
_همینو بگو.
آهی کشیدم. محض رضای فاک من داشتم از کنارشون رد میشدم و حرفاشونو کاملا میشنیدم. برای من مهم نبود ولی ممکن بود برای سوبین مهم باشه و این موضوع اذیتش کنه.
_نمیخوای چیزی بهشون بگی؟
+نه کوک. اونا فقط چرند میگن.
_خوشبحالت که انقد نسبت بهشون بی تفاوتی.
لبخندی زدم و وارد دفتر شدیم. مدیر پشت به ما داشت با تلفن حرف میزد و کسی داخل دفتر نبود. ساکت ایستادیم و صبر کردیم تا صحبتش تموم بشه.
_بله...بله آقای جئون. آیون دیگه شورشو درآورده. اون واسه ی همه ی دانش آموزا قلدری میکنه. اکثر دانش آموزامون بخاطر زورگوییش انتقالی گرفتن. میدونین چندیدن بار باید تعلیق میشد ولی بخاطر شما من سکوت کردم...چشم این بار هم چشم پوشی میکنم ولی دفعه ی بعد قطعا تعلیق میشه. خداحافظ.
وقتی برگشت و با چهره ی به خون نشسته ی من و متعجب جونگ کوک مواجه شد انگار سطل آب یخی روش خالی کردن.
_چی..چیزه...من...
هنوز حرفش رو تموم نکرده بود که با مشتی از طرف من روی میز پرتاب شد. یقه اش رو توی دستم گرفتم.
+داشتی چه زری میزدی هانننن؟ کی بهت گفته به پدرم بگی من برای بچه های دیگه قلدری میکنم؟مرتیکه ی...
_ما...مادرت...
+مادرم؟ کدوم مادرم؟
_ه...همسر فعلی آقای جئون.
یقه اش رو ول کردم و دستی توی موهام کشیدم.
+مفت خور بدردنخور. چقدر پول گرفتی بدبخت؟
_یونی آروم باش.
یهو انگار چراغی توی مغزم روشن شد.
+کوک یه مدرک دیگه داریم.
بعد از اینکه حسابی ازش حرف کشیدیم و جونگ کوک فیلم اعترافش رو ضبط کرد رفتیم سالن غذا خوری.
***
+سلام جناب نامزد.
_عه سلام بیا اینجا بشین.
و به صندلی کنار خودش اشاره کرد. دوستاش که روی همون میز بودن باهم اویی کشیدن. سوبین اعتراض کرد:
_یااا پسرا خودتون میدونین قضیه رو که.
+بهشون گفتی؟
_اهوم. این چهارتا بهترین دوستای من هستن.
+اوه. خب معرفی کن.
+بومگیو، هیونینگ کای، تهیون، یونجون.
آروم در گوشم گفت:
_بین خودمون بمونه سه نفر از ما گی عه ولی کای استریت عه. یونجون هیونگ هم نمیدونم.
_میتونم کنارتون بشینم؟
نگاهی به دختر خوش قیافه ای که با ظرف غذا کنار میزمون منتظر ایستاده بود انداختم.
+اهوم.
لبخندی خوشگلی زد و تشکر کرد. متوجه نگاه های خیره ی کای به دختر شدم. اون دختر با چشمای مشکی نسبتا درشت و لبهای غنچه ای، پوست سفید و دماغ متناسب با فیسش واقعا خیره کننده بود.
۴.۷k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.