اگه اهم اهم شده باشن

شما داشتی گوشی نگاه میکردی کاراکتر میاد بالا سرت

مایکی:
اومد بالا سرت ،سرتو میگیری بالا و بهش نگا میکنی
ا/ت"چرا انقدر الان جدی و عصبانی ای؟ نکنه دورایاکی هات تموم شدن"
مایکی "اره تموم شدن اومدم نوع جدید بخورم"
ا/ت"منظور شما؟"
مایکی "خب دورایایکی های ا/ت خوشمزن نه دست پختش"
**ا/ت که فهمید**
ا/ت"من برم اما کارم دار___"
**خلاصه برید بی ادبا**

چیفویو:
کنارت بود تو هم حواست کامل روی گوشی بعد دید چیفویو خیلی ساکته بهش نگریستی و بله...
چیفویو"ببخشید میرم قرص بخورم"
تو"نمیخواد بیا بریم اتاق..."

باجی:
باجی خم شد یه گاز محکم گرفت
تو"آخخخخ چته از گربه به سگ تبدیل نشو بچه"
تن یه چیری روی زانوت حس کردی بش نگریستی خواستی فرار کنی ولی خب...

ران
این بشر کنارن بود پاش روی پای شما بود دیدی هی پاشو میکنه تو....
تو"منحرف کثیف بسهههه"
ران"خب چیههههه تن نفس میکشی اون پایین هی میگه...."
تو"خیلی منحرفی من فرار میکنم و میرم"
ران"مگه من میزارم؟"
تو"مگه اجازه توعه؟"
ران هم برت میداره توهم هرچی میزنیش نمیشه

ریندو
میاد تورو میشونه بغلش‌و هی گردنت رو میبوسه مارک‌میزاره تو هم اون پایین ی چی حس کردی
تو"واو هوا چ بارونیه من برم بیرون"
ریندو"نه من تورو بارونی میکنم"

سانزو:
خب بی هیچ مقدمه و اجازه برت میداره میبره اتاق

هانما:
هانما"میدونی الان توجهم بیشتر رو اون پایین ماییناس"
*تو تک خنده ای کردی و حواست به گوشی بود و فکر کردی هانما داره قدت رو مسخره میکنه*
هانما"باشه بخند منم کاری میکنم زیرم اسممو ناله کنی احمق"
**سرت رو بردی بالا و بعد بردی پایین بعد بله زرافه با مهارت الهی روی مبل انجام داد**

**بقیه رو وقتی ۳۵ شدیم میزارم**