پارت ۳۲
پارت ۳۲
^خب الان نمیدونم باید تبریک بگم یا نه
_هیونگگ(عصبی
^خب بابا تبریک میگم داداش داری برای بار دوم پدر میشی
_ها؟
^همسرت بارداره
_واقعااااااااااااا؟( ذوق
^آره فقط بارداری سختی داره و قلبش یکم بدتر شده قرصایی ک میگم رو مصرف کنه درست میشه
_اه خداروشکر مرسی هیونگ مرسی
^اها راستی تو این دوران از قبل حساس تر میشه ممکنه بدون دلیلی گریه کنه گوشه گیر شه یا هر چیز دیگه ای بخاطر همین احتیاج ب توجه زیادی داره ی ۹ ماه بیخیال اون باند شو
_خیالت راحت هیونگ
^الانم ازش عذر خواهی میکنی
_هیونگ چشمممم
^خدافظ راستی اچا کو؟
_خوابه
^حواست ب اون بچه هم باشه
_هیونگگگگ ب زور آدمو ب حرف میاری میری یا نه؟
^باشه باشه حرص نخور(خنده
وقتی فهمیدم دوباره دارم بابا میشم خیلی خوشحال شدم خیلی خیلی رفتم تو اتاق اچا دیدم عین ی فرشته خوابیده هعی بابایی فدات شه
برگشتم تو اتاق خودمون سوآه بهوش اومده بود
_سوآه میشه حرف بزنیم؟
+نه
_لطفا
+هوففففف باشه
_مرسیییی خب ببین (حسش نی همرو گف)و اینکه داریم برای با دوم مامان و بابا میشیم(ذوق
+واقعنییییی؟
_اوهوم(لبخند
ک یهو خودشو توی بغلم پرت کرد منم محکم بغلم گرفتمش ک صدای اچا اومد
=مامانی لالام نمیاد
+بیا اینجا بخواب
=چچم بابایی مامانی آشتی تردین؟
_+ آره کیوت خانم
=(لبخند شیرین
اونشب رو خوابیدیم
صبح:
+اچاااااا بیا لباستو بپووووششششش
=نه نه نه نههه
+تهیووونگگگگگگگگگ
_جاانمممممممم
+اچارو بگیرررر
_اچا بابا چیکار کردی؟
=هیچی
+اچااااا
_بیا بابایی مامانو اذیت نکن نینی کوچولو هم اذیت میشه هاااا
=باجه
+من میرم اچارو ببرم مهد امشبم جیمین اینا با کوک میان
_اولا نمیخواد خودم میبرم شما استراحت میکنی دوم الااان میگیییییی؟
+خب الان گفتنننننن اها راستی داری میای یکم خرت و پرت واسه شب بگیر
_باشه اچا بابا بریییممممم؟
=بلیممممم
ساعت ۴ عصر:
سوآه ویو
رفتم دنبال اچا اچا هم گیر داده بود بستنی میخوام زدم بغل
+خیل خب چه طعمی میخوای؟
=شوت فلنگی
+خنده)باشه بشین تو ماشین تا بیام
رفتم بستنی اچارو گرفتم پولشم حساب کردم داشتم برمیگشتم تو ماشین درو باز کردم دیدم اچا نیس
+ا..اچا اچاااااااااااااا اچا ماماننننننن(داد و بغض
قلبم داشت میومد تو دهنم زنگ زدم تهیونگ
_جانم؟
+ته..تهیونگ اچااااا اچاااااا نیستتتتتت(گریه
_یعنی چی؟ گریه نکن چیشده؟
+رفتم براش بستنی بگیرم برگشتم دیدم نیست همه جارو دنبالش گشتم تروخدا زودتر بیااا دارم سکته میکنمممممم
_آروم باش کجایی؟
+تو پارک نزدیک خونه (گریه
_باشه باشه اومدم
ته ویو
بعد اینگه سوآه زنگ زد کوک و جیمین اومدن تو
٪@سلام میمون
_خفه شید دو یقههه(داد و بغض
٪هی چیشده؟
_اچارو دزدیدن
خماریییییییییی😂😈
^خب الان نمیدونم باید تبریک بگم یا نه
_هیونگگ(عصبی
^خب بابا تبریک میگم داداش داری برای بار دوم پدر میشی
_ها؟
^همسرت بارداره
_واقعااااااااااااا؟( ذوق
^آره فقط بارداری سختی داره و قلبش یکم بدتر شده قرصایی ک میگم رو مصرف کنه درست میشه
_اه خداروشکر مرسی هیونگ مرسی
^اها راستی تو این دوران از قبل حساس تر میشه ممکنه بدون دلیلی گریه کنه گوشه گیر شه یا هر چیز دیگه ای بخاطر همین احتیاج ب توجه زیادی داره ی ۹ ماه بیخیال اون باند شو
_خیالت راحت هیونگ
^الانم ازش عذر خواهی میکنی
_هیونگ چشمممم
^خدافظ راستی اچا کو؟
_خوابه
^حواست ب اون بچه هم باشه
_هیونگگگگ ب زور آدمو ب حرف میاری میری یا نه؟
^باشه باشه حرص نخور(خنده
وقتی فهمیدم دوباره دارم بابا میشم خیلی خوشحال شدم خیلی خیلی رفتم تو اتاق اچا دیدم عین ی فرشته خوابیده هعی بابایی فدات شه
برگشتم تو اتاق خودمون سوآه بهوش اومده بود
_سوآه میشه حرف بزنیم؟
+نه
_لطفا
+هوففففف باشه
_مرسیییی خب ببین (حسش نی همرو گف)و اینکه داریم برای با دوم مامان و بابا میشیم(ذوق
+واقعنییییی؟
_اوهوم(لبخند
ک یهو خودشو توی بغلم پرت کرد منم محکم بغلم گرفتمش ک صدای اچا اومد
=مامانی لالام نمیاد
+بیا اینجا بخواب
=چچم بابایی مامانی آشتی تردین؟
_+ آره کیوت خانم
=(لبخند شیرین
اونشب رو خوابیدیم
صبح:
+اچاااااا بیا لباستو بپووووششششش
=نه نه نه نههه
+تهیووونگگگگگگگگگ
_جاانمممممممم
+اچارو بگیرررر
_اچا بابا چیکار کردی؟
=هیچی
+اچااااا
_بیا بابایی مامانو اذیت نکن نینی کوچولو هم اذیت میشه هاااا
=باجه
+من میرم اچارو ببرم مهد امشبم جیمین اینا با کوک میان
_اولا نمیخواد خودم میبرم شما استراحت میکنی دوم الااان میگیییییی؟
+خب الان گفتنننننن اها راستی داری میای یکم خرت و پرت واسه شب بگیر
_باشه اچا بابا بریییممممم؟
=بلیممممم
ساعت ۴ عصر:
سوآه ویو
رفتم دنبال اچا اچا هم گیر داده بود بستنی میخوام زدم بغل
+خیل خب چه طعمی میخوای؟
=شوت فلنگی
+خنده)باشه بشین تو ماشین تا بیام
رفتم بستنی اچارو گرفتم پولشم حساب کردم داشتم برمیگشتم تو ماشین درو باز کردم دیدم اچا نیس
+ا..اچا اچاااااااااااااا اچا ماماننننننن(داد و بغض
قلبم داشت میومد تو دهنم زنگ زدم تهیونگ
_جانم؟
+ته..تهیونگ اچااااا اچاااااا نیستتتتتت(گریه
_یعنی چی؟ گریه نکن چیشده؟
+رفتم براش بستنی بگیرم برگشتم دیدم نیست همه جارو دنبالش گشتم تروخدا زودتر بیااا دارم سکته میکنمممممم
_آروم باش کجایی؟
+تو پارک نزدیک خونه (گریه
_باشه باشه اومدم
ته ویو
بعد اینگه سوآه زنگ زد کوک و جیمین اومدن تو
٪@سلام میمون
_خفه شید دو یقههه(داد و بغض
٪هی چیشده؟
_اچارو دزدیدن
خماریییییییییی😂😈
۳.۷k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.