رمان

#رمان
#اسمان_شب
#BTS
#part:۷۳
رئیس:خانم کیم الان که شما این ماموریت رو انجام دادید و خطرات و همه ی عوارضش رو به جون خریدید...بنظرتون مجازاتی که لایقشونه چیه!؟

سوهی:انتظار این سوال رو نداشتم واقعا....خب برای خلافکاره بنظرم حبس ابدی و اما برای آقای کیم ۳ماه سلول انفرادی و تبعید شدن با حبس ۱۰ ساله

رئیس جمهور:واقعا کسی که با شما در بیوفته بدبخت میشه(با خنده)چرا همچین مجازاتی رو براشون در نظر گرفتید؟

سوهی:خب میدونید اگه بخوایم ببینم فقط یک جرم داشتن اما درواقع اونها جرم هاشون زیاده
یک فریب دادن
دو قتل
سه آدم ربایی
چهار مصرف مواد
پنج فروش مواد
شش قاچاق
و خیلی دیگه که ما در نظر نگرفتیم اینها جرم های سنگینی هستن پس مجازات سنگینی هم باید براشون در نظر داشته باشیم
آقای کیم که با ما کار می‌کرد اما ما رو فریب داده بود اونم فقط برای اینکه با گرفتن صفت پلیس نتونن گرفته بشن
اینها جرم های سنگینی ان...درسته؟

رئیس جمهور:دقیقا همینطوره...پس دستور میدم مجازاتی که شما براشون انتخاب کردید رو اجرا کنن

سوهی:پس خلافکاره هم باید بره سلول انفرادی
رئیس:بهت افتخار میکنم
سوهی:خیلی ممنونم....باعث افتخارمه
رئیس:شما نمیدونید اما از ته دلم خوشحالم که شما اینطور برای کشور فداکاری میکنید....
سوهی:رئیس من به هیچکس نگفتم اما...آقای کیم...درواقع..پدی من هستن
رئیس:واقعا میگید؟(تعجب)
سوهی:متاسفانه همینطوره...
رئیس:واقعا باورم نمیشه...همچین دختری داره و رفته دنبال کار خلاف...انتظار نداشتم
سوهی:من متاسفم
رئیس:نه به شما مربوط نمیشه
سوهی:با اجازتون من میرم
رئیس:برو دخترم
سوهی:ممنونم....
رئیس:اینبار چرا تشکر میکنی؟
سوهی:تا حالا کلمه دخترم رو از دهن آقای کیم نشنیدم...و شما الان با محبت بهم گفتید...احساس خوبی گرفتم
رئیس:پس یادم باشه همیشه بهتون بگم
سوهی:تعظیمی کردیم و از اتاق رفتیم بیرون

جونگکوک:رئیس واقعا مهربونه
سوهی:هوم...خیلی...
جونگکوک:بریم رستوران؟
سوهی:تو برو من کار دارم
جونگکوک:بهت گفتم دیگه تنهات نمیزارم
سوهی:چرا جدیدا حرفا جونگکوک اینقدر تو ذهنم میمونن چرا اینقدر روم تاثیر میذارن
جونگکوک:خب کجا رفتی کدوم دنیایی؟میخوای کجا بری چیکار داری؟
سوهی:اها..میخوام برم دیدن کیم
جونگکوک:برا چی؟
سوهی:باهاش حرف دارم
جونگکوک:نه نمیشه
سوهی:تو...
یهو صدای یکی کل سالن رو پر کرد ی نگاه به عقب انداختم دیدم کیم با نگهبانا داره دعوا میکنه