همه مثل هم👥

همه مثل هم👥
پا ت 19
ویو ادمین :لونا توی ماشین همش در حال ساختن سوال برای پرسیدن از نامجون بود اما چند چیزی تمرکزش رو به هم میزد توی فکر این بود که ایا کار درستی کرد که تیر توی شونه نامجون زد؟ یا ایا نامجون رو زود قضاوت کرده؟ یا نامجون هنوز عاشق لونا هست؟ اما چرا لونا داره به این موضوع فکر میکنه ایا لونا هم هنوز عاشق نامجون هست؟ لونا هر دقیقه ذهنش داره منحرف میشه و نمیتونه جوابی برای سوال ها پیدا کنه تنها راهی که هست تمام این سوال ها رو در ذهنش دفن کنه چون برای اولین بار حس خجالت رو تجربه میکنه و حتی نمیتونه این سوال هارو از نامجون بپرسه .
ماشین به عمارت رسید و لونا پیاده شد وارد اتاق بزرگ خودش که اندازه یک خونه ویلایی بود شد و طرف حمام رفت اون باید بهترین خودش میبود بعد از 10 مین از حمام بیرون اومد و طرف کمد لباس هاش رفت و یه کت مشکی یه تاپ مشکی به همراه یه شلوار سفید پوشیده یه میکاپ ساده کرد و یه عطر تلخ هم زد( مامامیا ماماسیتا کاچلا🤣👍)
وبعد از اتاقش خارج شد و به سمت زیر زمین رفت وقتی به اتاق شکنجه بلک رسید وقتی در رو باز کرد با این صحنه مواجه شد..
.................................................. تا پارت بعد بای