🦋🪐My whole life.
پارت بعد اگه لایکا بالا 7 تا بود🦋🪐
خلاصه :ا/ت یه دختر 18 ساله است که به خاطر مادرش مجبور میشه بیاد کره و اونجا با ی پسر گوگولی اشنا میشه و......
Prt6
صبح که بیدار شدم دیدیم ا/ت هنوز خوابه
بیدارش کردم رفت لباس پوشیدو
رفتیم صبونه خوردیم
بعد مدرسه اومدیم خونه
+ا/ت
-بله
+بیا میخوام یه چی مهمی بهت بگم
-باشه بله؟
+من باد برم لس انجلس
-چ... چرا
+یه ماموریت مهمه
-کی میای
+1ماه دیگه
- اما... اما منم میام
+ول..
- من میرم چمدونم رو ببندم لای لای میریم ماموریت لای لای
+اونجا خطرناکه ا/ت
-پس چطور تو میری
پمن مجبورم
-منم میام تموم
+اه باشه
ا/ت چمدونشو بست و اومد بیروت با یه دامن جرمو نیم تنه مشکی و بوت ماهاشم بالا بسته بود
-بریم من امادم
+بیب می دونی فقط یکم جیگر شدی
- ماشین کو
+اها مثلا نشنیدی برو لباستو عوض کن
+ ولی تو نه داداشمی نه بابامی نه دوس پسرمی پس نمی تونی بهم بگی چکار کنم
- باشه ولی اگه اونجا پسری عزیتت کرد به ربطی نداره
+باشه بریم
-حرفا من اندازه گ*وز برات ارزش نداره
-نه بریم
+باشه
رفتیم و سوار ماشین شدیم
اعضا (بی تی اس) جوری نگا ا/ت میکردن که انگار عاشقش شدن منم به ا/ت گفتم
+ببین میینی کنار من میشینی
- ولی تو گفتی با من کاری نداری
+اون پسرا خیلی هولن کار دستت میدن
-مشکلی ندارم
+ع باشه
رفتیم نشستیم ا/ت نشست روی یه صندلی که کنارش خالی بود که تهیونگ سریع نشست کنار ا/ت منم نشستم رو به روشون تهیونگ فیک ا/ت گرفت و رو به خودش کرد و گفت
اسمت چیه خانم کوچولو
ا/ت :مح ا/ت ام
تهیونگ :چه اسم خوشگلی
ا/ت:ممنون میشه حالا ولم کنی
تهیونگ :نه
ا/ت:😐
از زبون جیمین : تهیونگ خواست ا/ت رو ببوسه
ولی ا/ت عقب کشید
تهیونگ :نترس بیبی گرل
و بوسیدش و بعدش به ا/ت گفت :دوست دخترم
میشی
ا/ت یه نگاه به جیمین کردو گفت: نه
تهیونگ :پس الان دوس دخترمی
ا/ت :ولی من گفتم..
تهیونگ دستمو گذاشتم رو لبشو گفتم ولی بی ولی بعدشم گذاشتمش رو پام
ازبون جیمین :تهیونگ خیلی به ا/ت نزدیک شده
الانم که گذاشتش رو پاش ولی من عاشق ا/ت ام
چکار کنم
سریع گفتم :ا/ت عشقم بیا کارت دارم ا/ت خاست بیاد ولی تهیونگ کمر باریک ا/ت رو گرفتو نزاشت بیاد و گفت :تو چطور به دوس دختر من میگی عشقم هانن
جیمین قبل از اینکه ا/ت دوس دختر تو باشه دوس دختر من بوده اصن بزار ا/ت خودش انتخاب کنه
هوم
تهیونگ :باشه
جیمین: راننده وایسا
راننده:چشم قربان
بعد تهیونگ ا/ت رول کرد ا/ت هم با بغض گفت از همتون متنفرم و سریع دویید و رفت بیرون ماشین و....
بیب بریم پارت بعد🐼🤍
خلاصه :ا/ت یه دختر 18 ساله است که به خاطر مادرش مجبور میشه بیاد کره و اونجا با ی پسر گوگولی اشنا میشه و......
Prt6
صبح که بیدار شدم دیدیم ا/ت هنوز خوابه
بیدارش کردم رفت لباس پوشیدو
رفتیم صبونه خوردیم
بعد مدرسه اومدیم خونه
+ا/ت
-بله
+بیا میخوام یه چی مهمی بهت بگم
-باشه بله؟
+من باد برم لس انجلس
-چ... چرا
+یه ماموریت مهمه
-کی میای
+1ماه دیگه
- اما... اما منم میام
+ول..
- من میرم چمدونم رو ببندم لای لای میریم ماموریت لای لای
+اونجا خطرناکه ا/ت
-پس چطور تو میری
پمن مجبورم
-منم میام تموم
+اه باشه
ا/ت چمدونشو بست و اومد بیروت با یه دامن جرمو نیم تنه مشکی و بوت ماهاشم بالا بسته بود
-بریم من امادم
+بیب می دونی فقط یکم جیگر شدی
- ماشین کو
+اها مثلا نشنیدی برو لباستو عوض کن
+ ولی تو نه داداشمی نه بابامی نه دوس پسرمی پس نمی تونی بهم بگی چکار کنم
- باشه ولی اگه اونجا پسری عزیتت کرد به ربطی نداره
+باشه بریم
-حرفا من اندازه گ*وز برات ارزش نداره
-نه بریم
+باشه
رفتیم و سوار ماشین شدیم
اعضا (بی تی اس) جوری نگا ا/ت میکردن که انگار عاشقش شدن منم به ا/ت گفتم
+ببین میینی کنار من میشینی
- ولی تو گفتی با من کاری نداری
+اون پسرا خیلی هولن کار دستت میدن
-مشکلی ندارم
+ع باشه
رفتیم نشستیم ا/ت نشست روی یه صندلی که کنارش خالی بود که تهیونگ سریع نشست کنار ا/ت منم نشستم رو به روشون تهیونگ فیک ا/ت گرفت و رو به خودش کرد و گفت
اسمت چیه خانم کوچولو
ا/ت :مح ا/ت ام
تهیونگ :چه اسم خوشگلی
ا/ت:ممنون میشه حالا ولم کنی
تهیونگ :نه
ا/ت:😐
از زبون جیمین : تهیونگ خواست ا/ت رو ببوسه
ولی ا/ت عقب کشید
تهیونگ :نترس بیبی گرل
و بوسیدش و بعدش به ا/ت گفت :دوست دخترم
میشی
ا/ت یه نگاه به جیمین کردو گفت: نه
تهیونگ :پس الان دوس دخترمی
ا/ت :ولی من گفتم..
تهیونگ دستمو گذاشتم رو لبشو گفتم ولی بی ولی بعدشم گذاشتمش رو پام
ازبون جیمین :تهیونگ خیلی به ا/ت نزدیک شده
الانم که گذاشتش رو پاش ولی من عاشق ا/ت ام
چکار کنم
سریع گفتم :ا/ت عشقم بیا کارت دارم ا/ت خاست بیاد ولی تهیونگ کمر باریک ا/ت رو گرفتو نزاشت بیاد و گفت :تو چطور به دوس دختر من میگی عشقم هانن
جیمین قبل از اینکه ا/ت دوس دختر تو باشه دوس دختر من بوده اصن بزار ا/ت خودش انتخاب کنه
هوم
تهیونگ :باشه
جیمین: راننده وایسا
راننده:چشم قربان
بعد تهیونگ ا/ت رول کرد ا/ت هم با بغض گفت از همتون متنفرم و سریع دویید و رفت بیرون ماشین و....
بیب بریم پارت بعد🐼🤍
۹۷.۲k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.