یک روز با بی تی اس/شب مثلا عادی (۱)
خب مثل شب های دیگه امشب هم همه چی عادی بود و اعضا شاد و خرم خوابیده بودند.مدت زیادی از این سکوت و آرامش نگذشته......
ته:واااااااااای کمککککککک!!
تهیونگگگ فرزندم بزار حرفم تموم شه بعد
ته: باشه ببخشید
بله،که صدای تهیونگ از آشپزخونه بلند شد
جونگکوک که فازش مشخص نبود مثل نقش اصلی فیلم های اکشن در حالی که با دستش تفنگ درست کرده بود وارد آشپزخونه شد و درجا خشکش زد.و با لبخند خرگوشی که سعی در نگه داشتنش داشت به تهیونگ خیره شده بود.
نامجون/جیمین:(هراسان) چه خبر شده؟؟
که اونا هم مثل جونگکوک با دیدن تهیونگ صدای خندشون بلند شد
جی هوپ که با دستش داشت چشمشو مالش می داد چراغ آشپزخونه رو روشن کرد که یهو داد کشید
جی هوپ: وااااااااااااااااای خدااااااااا روح
و خودشو گم کرده بود که یهو بوووووووووم به یچی برخورد کرد
جی هوپ:واییییییی خداااا یه روح دیگه
جین:یاااااااا یعنی چی من کجام شبیه روحه من فقط برای محافظت از صورت بسیار هندسامم ماسک گذاشتم. وایستا ببینم این تهیونگ نیست؟چرا داره تو سطل خامه شنا میکنه؟وای خامه کیک جونگکوک!!
بعله تهیونگ خانوم.....
ته:ببخشید چی؟!
ه هیچی یعنی آقا تهیونگ کویر خامه ی کیک جونگکوک خان رو ریخته بود رو سرش
ته:ا این طوری نگام نکنید من فقط میخواستم ببینم خامه پف کرده یا نه
جین:من که دیگه خامه درست نمی کنم.وایستید یه فکری به سر زد چطوره به جای کیک تهیونگ رو بخوریم که دوباره همه نگاه ها سمت تهیونگ برگشت و همه روی تهیونگ شیرجه زدند و صدای خنده اعضا کل خونه رو پر کرده بود
جیمین:صبر کنید ببینم یونگی کجاست؟
بعله یونگی خان مثل همیشه در خواب ناز بود و از هیچی خبر نداشت و همراه نارنگی هاش هفت پادشاه رو خواب میدید.
.
امیدوارم لبخندی به روتون آورده باشم🦄💜
ته:واااااااااای کمککککککک!!
تهیونگگگ فرزندم بزار حرفم تموم شه بعد
ته: باشه ببخشید
بله،که صدای تهیونگ از آشپزخونه بلند شد
جونگکوک که فازش مشخص نبود مثل نقش اصلی فیلم های اکشن در حالی که با دستش تفنگ درست کرده بود وارد آشپزخونه شد و درجا خشکش زد.و با لبخند خرگوشی که سعی در نگه داشتنش داشت به تهیونگ خیره شده بود.
نامجون/جیمین:(هراسان) چه خبر شده؟؟
که اونا هم مثل جونگکوک با دیدن تهیونگ صدای خندشون بلند شد
جی هوپ که با دستش داشت چشمشو مالش می داد چراغ آشپزخونه رو روشن کرد که یهو داد کشید
جی هوپ: وااااااااااااااااای خدااااااااا روح
و خودشو گم کرده بود که یهو بوووووووووم به یچی برخورد کرد
جی هوپ:واییییییی خداااا یه روح دیگه
جین:یاااااااا یعنی چی من کجام شبیه روحه من فقط برای محافظت از صورت بسیار هندسامم ماسک گذاشتم. وایستا ببینم این تهیونگ نیست؟چرا داره تو سطل خامه شنا میکنه؟وای خامه کیک جونگکوک!!
بعله تهیونگ خانوم.....
ته:ببخشید چی؟!
ه هیچی یعنی آقا تهیونگ کویر خامه ی کیک جونگکوک خان رو ریخته بود رو سرش
ته:ا این طوری نگام نکنید من فقط میخواستم ببینم خامه پف کرده یا نه
جین:من که دیگه خامه درست نمی کنم.وایستید یه فکری به سر زد چطوره به جای کیک تهیونگ رو بخوریم که دوباره همه نگاه ها سمت تهیونگ برگشت و همه روی تهیونگ شیرجه زدند و صدای خنده اعضا کل خونه رو پر کرده بود
جیمین:صبر کنید ببینم یونگی کجاست؟
بعله یونگی خان مثل همیشه در خواب ناز بود و از هیچی خبر نداشت و همراه نارنگی هاش هفت پادشاه رو خواب میدید.
.
امیدوارم لبخندی به روتون آورده باشم🦄💜
۵.۳k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.