رز سیاه خونین پارت ۲
رفتیم تو بلخره از در رد شدیم وقتی وارد یه قصر بزرگ شدیم بیرونش ترسناک میزد هیچکسم نبود ♡اینجا دیگه کجاست واووو <واووو دختر من دارم سکته میکنم ♡تا وقتی من اینجام از هیچی نترس دستمو گرفتی پس ازم جدا نمیشی باشه؟ <باشه رفتیم داخل قصر یواشکی که یهو نمیدونم چیشد که بیهوش شدم چشمامو باز کردم انگار تویه اتاق بودم اما رو زمین افتاده بودم دیدم مینا نیست ♡میناااا بلند شدم خواستم از در برم بیرون در قفل بود همون موقع یکی پشتم گفت (علامت جونگ کوک♧)
♧خیلی شجاعی دختر برگشتم طرفش
ا.ت با دیدن پسره روبه روش تعجب کرد اون پسر هم جذاب بود هم هات بود پوست سفیدی داشت و چشمایه قرمز داشت اون پسر نزدیک ا.ت شد دستکشایه سیاهشو دستش کرد و لب باز کرد ♧منو نگاه کن(با لحن خشن) ♡تو کی هستی ♧اسمم جونگ کوکه یه خوناشامم♡عه منم شاهزاده ام ♧مسخره میکنی یعنی از چشمایه قرمزم و رنگ پوستم تفهمیدی حتما باید ازت تقزیه کنم سوالمو جواب بده اینجا چیکار میکنی ♡من گم شدم با دوستم اومده بودم تفریح که سر از اینجا در آوردیم ♧میدونی دیگه نمی تونی از اینجا بری ♡دوستم کجاست در باز شد مینا اومد تو ♡مینا ا.ت مینا رو محکم بغل کرد هردو همو بغل کردن
♧خیلی شجاعی دختر برگشتم طرفش
ا.ت با دیدن پسره روبه روش تعجب کرد اون پسر هم جذاب بود هم هات بود پوست سفیدی داشت و چشمایه قرمز داشت اون پسر نزدیک ا.ت شد دستکشایه سیاهشو دستش کرد و لب باز کرد ♧منو نگاه کن(با لحن خشن) ♡تو کی هستی ♧اسمم جونگ کوکه یه خوناشامم♡عه منم شاهزاده ام ♧مسخره میکنی یعنی از چشمایه قرمزم و رنگ پوستم تفهمیدی حتما باید ازت تقزیه کنم سوالمو جواب بده اینجا چیکار میکنی ♡من گم شدم با دوستم اومده بودم تفریح که سر از اینجا در آوردیم ♧میدونی دیگه نمی تونی از اینجا بری ♡دوستم کجاست در باز شد مینا اومد تو ♡مینا ا.ت مینا رو محکم بغل کرد هردو همو بغل کردن
۳۰.۴k
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.