زیر نور سایه
ادامه پارت ۱۰
...
و چند لحظه چشمانش سیاهی رفت و یک توهم چند ثانیه ای از جلوی چشمانش رد شد....
توهمی که نوحس از آن سر در نمی آورد... توهمی از قدرت سایه ... قدرتی که یک سرزمین آفتابی را نابود می کند...
این توهم خیلی ذهن نوحس را در خود درگیر کرده بود.... اما نمی دانست که دلیل .. این توهم چند لحظه ای چه چیزی است.....
به سمت محلی که با دوستانش قرار داشت حرکت کرد تا روز اول کاری اش را با دوستانش جشن بگیرند.....
پرش مکانی *
زیر زمین سرزمین شمالی
دایه شیاین... از ...صبح.. که متوجه ناپدید شدن شیاین شده بود.... عقل از سرش پریده بود و مدام اشک میریخت... و زدجه می زد..... و فکر نابودی سرزمین شمالی مثل خوره به جانش افتاده بود ...
اما....کاری .. از دستش ساخته نبود.. چون ... از زمانی که شیاین پا به این دنیا گزاشته بوداز قصر خارج نشده است..
...
و چند لحظه چشمانش سیاهی رفت و یک توهم چند ثانیه ای از جلوی چشمانش رد شد....
توهمی که نوحس از آن سر در نمی آورد... توهمی از قدرت سایه ... قدرتی که یک سرزمین آفتابی را نابود می کند...
این توهم خیلی ذهن نوحس را در خود درگیر کرده بود.... اما نمی دانست که دلیل .. این توهم چند لحظه ای چه چیزی است.....
به سمت محلی که با دوستانش قرار داشت حرکت کرد تا روز اول کاری اش را با دوستانش جشن بگیرند.....
پرش مکانی *
زیر زمین سرزمین شمالی
دایه شیاین... از ...صبح.. که متوجه ناپدید شدن شیاین شده بود.... عقل از سرش پریده بود و مدام اشک میریخت... و زدجه می زد..... و فکر نابودی سرزمین شمالی مثل خوره به جانش افتاده بود ...
اما....کاری .. از دستش ساخته نبود.. چون ... از زمانی که شیاین پا به این دنیا گزاشته بوداز قصر خارج نشده است..
۱.۵k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.