پارت (۱۳)...
شین : بیا بریم بیرون اینم میگم ببرن
ا.ت: کجا میبرن باهاش چیکار کردییییی
دستمو گرفت و با خودش برد بیرون
ا.ت: ولممم کنننن
منو به اتاق خودش برد
ا.ت: چرا اینکار و میکنیییی
شین: ساکت باششش اونا هیولان پس این بهترین کاره
به دورو اطرافم نگاه کردم شاید اینجا یه چیزی باشه که به دردم بخوره
پس باید نقش بازی کنم
ا.ت: هوففقفف باشه من دلم داره ضعف میره
شین: خوبی؟
ا.ت: نه غذا می خوام
شین: باشه تو اینجا صبر کن میام و این به سرت نزنه که بری از اینجا بیرون
رفت بیرون و در و قفل کرد
هه من همین جا میمونم کارمو راحت تر کردی
بلند شدم و همچی و زیر و رو کردم به یه در بسته خوردم
دستگیره رو کشیدم که باز نشد
روی زمین نشستم و با قفلش ور رفتم
باز شد رفتم تو پر از یک عالمه کتاب بود
یه کتاب که وسطش الماس سبز بود رو برداشتم و ورقش زدم
(( برای شکستن طلسم ها باید یه نفر با خواست خودش قربانی شود تا همه ی طلسم ها شکسته بشن))
طلسم ها؟ منظور از طلسم ها چیه؟!!
داشتم با کتاب ور میرفتم که نامه کوچیکی از توش افتاد
برش داشتم و بازش کردم
(( من کار خطرناکی انجام دادم
میدونم که این کار جرم هست و خیلی عواقب بدی داره ولی باز هم با اون ها همکاری کردم
من طلسم هایی ساختم و روی ۷ بچه انجام دادم
من عذاب وجدان دارم نباید اون هارو به هیولا تبدیل میکردم
کسی که این نامه رو می خواند می خواهم من را پیدا کنی......
اگه تونستم پارت بعدی رو هم امروز میزارم✨
ا.ت: کجا میبرن باهاش چیکار کردییییی
دستمو گرفت و با خودش برد بیرون
ا.ت: ولممم کنننن
منو به اتاق خودش برد
ا.ت: چرا اینکار و میکنیییی
شین: ساکت باششش اونا هیولان پس این بهترین کاره
به دورو اطرافم نگاه کردم شاید اینجا یه چیزی باشه که به دردم بخوره
پس باید نقش بازی کنم
ا.ت: هوففقفف باشه من دلم داره ضعف میره
شین: خوبی؟
ا.ت: نه غذا می خوام
شین: باشه تو اینجا صبر کن میام و این به سرت نزنه که بری از اینجا بیرون
رفت بیرون و در و قفل کرد
هه من همین جا میمونم کارمو راحت تر کردی
بلند شدم و همچی و زیر و رو کردم به یه در بسته خوردم
دستگیره رو کشیدم که باز نشد
روی زمین نشستم و با قفلش ور رفتم
باز شد رفتم تو پر از یک عالمه کتاب بود
یه کتاب که وسطش الماس سبز بود رو برداشتم و ورقش زدم
(( برای شکستن طلسم ها باید یه نفر با خواست خودش قربانی شود تا همه ی طلسم ها شکسته بشن))
طلسم ها؟ منظور از طلسم ها چیه؟!!
داشتم با کتاب ور میرفتم که نامه کوچیکی از توش افتاد
برش داشتم و بازش کردم
(( من کار خطرناکی انجام دادم
میدونم که این کار جرم هست و خیلی عواقب بدی داره ولی باز هم با اون ها همکاری کردم
من طلسم هایی ساختم و روی ۷ بچه انجام دادم
من عذاب وجدان دارم نباید اون هارو به هیولا تبدیل میکردم
کسی که این نامه رو می خواند می خواهم من را پیدا کنی......
اگه تونستم پارت بعدی رو هم امروز میزارم✨
۶.۹k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.