ارباب جذاب من پارت۱۱
ات ژز: اولن که ما هنوز ازدواج نکردیم و منو باردار کردی
دومن من دیگه عاشقت نیستم مستر جئون
کوک: د.. دروغه
ات از کنار کوک رد شد و سوار تاکسی شد. رفت...
ویو ات
رسیدم خونه کارای لازمو انجام داد و رو تخت دراز کشیدم یهو یادش افتادم(کوکو میگه)
ات: آیش بسه دیگه عاشقش نباشش اون خیانت کرده
کلی با خودم خرف زدم و اون صحنه رو به یاد اوردم... صحنه ای که کوک داشت...
از ذهنم پاکش کردم و زنگ زدم پسرعموم..
اسمش هان سوکه.. خیلی پسر خوبیه..
مکالمه
ات: سلام هان سوکاا
هان سوک؛ اتتت سلااام دلم برات تنگ شده بودد
ات؛ هان سوک من المانم میای پیشم؟
هان سوک: عا.. الان میام آدرسو بده
ات؛ ادرسو دادم و بعد سه ساعت اومد
درو باز کردم اومد رو مبل کنار هم نشستیم و همچیو براش تعریف کردم...
هان سوک: ع. و. ض. ییییی
ات؛ اروم باش
هان سوک: ات.. من... من هنوز
ات: بزار برای بعد هان سوکا
هان سوک:چشم..
پرش یک سال بعد
ویو ات
منو و هان سوک خیلی صمیمی نیستیم من هنوز با اینکه کوک اونکارو کرد عاشقشم...
ویو کوک
یک سالی میشه اتو ندیدم دلمم براش تنگ نشده چون برگشتم کره و الان با انا ازدواح کردم...
ات؛ امروز برمیگردم کره ــ
دومن من دیگه عاشقت نیستم مستر جئون
کوک: د.. دروغه
ات از کنار کوک رد شد و سوار تاکسی شد. رفت...
ویو ات
رسیدم خونه کارای لازمو انجام داد و رو تخت دراز کشیدم یهو یادش افتادم(کوکو میگه)
ات: آیش بسه دیگه عاشقش نباشش اون خیانت کرده
کلی با خودم خرف زدم و اون صحنه رو به یاد اوردم... صحنه ای که کوک داشت...
از ذهنم پاکش کردم و زنگ زدم پسرعموم..
اسمش هان سوکه.. خیلی پسر خوبیه..
مکالمه
ات: سلام هان سوکاا
هان سوک؛ اتتت سلااام دلم برات تنگ شده بودد
ات؛ هان سوک من المانم میای پیشم؟
هان سوک: عا.. الان میام آدرسو بده
ات؛ ادرسو دادم و بعد سه ساعت اومد
درو باز کردم اومد رو مبل کنار هم نشستیم و همچیو براش تعریف کردم...
هان سوک: ع. و. ض. ییییی
ات؛ اروم باش
هان سوک: ات.. من... من هنوز
ات: بزار برای بعد هان سوکا
هان سوک:چشم..
پرش یک سال بعد
ویو ات
منو و هان سوک خیلی صمیمی نیستیم من هنوز با اینکه کوک اونکارو کرد عاشقشم...
ویو کوک
یک سالی میشه اتو ندیدم دلمم براش تنگ نشده چون برگشتم کره و الان با انا ازدواح کردم...
ات؛ امروز برمیگردم کره ــ
۹.۱k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.