دیگه دوست نیستیم چون...
دیگه دوست نیستیم چون...
فیک جونکوک
پارت ۸
بست و رفتیم داخل یه لیموزین مشکی تو راه بودیم که کوک گفت: داریم کجا میریم؟
گفتم: خودت میفهمی
رسیدیم پیاده شدیم رفته بودیم خونه پدر و مادر کوک
در زدیم یه خدمتکار در رو باز کرد
گفتم خاله کجاست؟
گفت: خانم جئون صبح غش کردن و بردنشون بیمارستان حس کردم که کوک همون لحظه دنیا رو سرش خراب شد
گفتم برای چی؟
گفت: صبح خبر رسید که پسرشون زنده هستن برای همین شوکه شدنو...
فیک جونکوک
پارت ۸
بست و رفتیم داخل یه لیموزین مشکی تو راه بودیم که کوک گفت: داریم کجا میریم؟
گفتم: خودت میفهمی
رسیدیم پیاده شدیم رفته بودیم خونه پدر و مادر کوک
در زدیم یه خدمتکار در رو باز کرد
گفتم خاله کجاست؟
گفت: خانم جئون صبح غش کردن و بردنشون بیمارستان حس کردم که کوک همون لحظه دنیا رو سرش خراب شد
گفتم برای چی؟
گفت: صبح خبر رسید که پسرشون زنده هستن برای همین شوکه شدنو...
۳.۱k
۲۴ آبان ۱۴۰۳