پارت ۳:
رسیدم فروشگاه و یه چند دست لباس خریدم و چشمم به کیف و کفش ها افتاد که خیلی خوشگل بودم از اونا هم خریدم و بعد حساب کردم و سوار ماشین شدم و رفتم خونه و...
ویو تهیونگ:
رفتم خونه و دوش ۲۰ دقیقه گرفتم و به سمت خونه جونگ کوک حرکت کردم و بعد از ۳۰ دقیقه رسیدم و وقتی در زدم نامجون در رو باز کرد
علامت نامجون:∆
علامت جونک کوک:*
∆ به سلام بر فرزند خودم
+ سلام بر ددی
∆خوش امدی بیا تو
+ ممنون
رفتم تو که دیدم همسر جونگ کوک بهم سلام کرد و خوش امد گویی گفت( راستی همه اعضا همسر دارن و فقط نامجون و جین یه بچه دارن )
منم تشکر کردم و نشستم که یهو آجا (دختر جین) پرید بغل گفتم
+ سلام خوشگل عمو
~ سلام عمو جونیم پس زنت کو؟؟؟
+ چه زنی عمو جون؟(با لبخند ملیح🙂)
~بازم زن پیدا نکردی مگه قول نداده بودی که که زن میگیری خب دیگه کم کم دیر میشه هااا
+ یااا تو چقدر زبون دراز شدی خب اونم به وقتش
~عه عمو از وقتشم گذشته
+ خیلی خب تو برو با پسر عموت بازی کن ببینم چه خاکی تو سرم کنم با زبون درازی های تو
~باشه با (خنده)
ویو بورا:
رسیدم و لباس ها رو توی کمد اویز مردم و کفش ها و کیف ها رو توی جای مخصوص گذاشتم و رفتم پایین یه نودل ساده درست کردم و نشستم رو مبل که گوشیم زنگ خورد....
ویو تهیونگ:
رفتم خونه و دوش ۲۰ دقیقه گرفتم و به سمت خونه جونگ کوک حرکت کردم و بعد از ۳۰ دقیقه رسیدم و وقتی در زدم نامجون در رو باز کرد
علامت نامجون:∆
علامت جونک کوک:*
∆ به سلام بر فرزند خودم
+ سلام بر ددی
∆خوش امدی بیا تو
+ ممنون
رفتم تو که دیدم همسر جونگ کوک بهم سلام کرد و خوش امد گویی گفت( راستی همه اعضا همسر دارن و فقط نامجون و جین یه بچه دارن )
منم تشکر کردم و نشستم که یهو آجا (دختر جین) پرید بغل گفتم
+ سلام خوشگل عمو
~ سلام عمو جونیم پس زنت کو؟؟؟
+ چه زنی عمو جون؟(با لبخند ملیح🙂)
~بازم زن پیدا نکردی مگه قول نداده بودی که که زن میگیری خب دیگه کم کم دیر میشه هااا
+ یااا تو چقدر زبون دراز شدی خب اونم به وقتش
~عه عمو از وقتشم گذشته
+ خیلی خب تو برو با پسر عموت بازی کن ببینم چه خاکی تو سرم کنم با زبون درازی های تو
~باشه با (خنده)
ویو بورا:
رسیدم و لباس ها رو توی کمد اویز مردم و کفش ها و کیف ها رو توی جای مخصوص گذاشتم و رفتم پایین یه نودل ساده درست کردم و نشستم رو مبل که گوشیم زنگ خورد....
۸.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.