۲۰
جیمین اعصابش خورد بود
جیهوپ: ا/تـ...ـت
ا/ت یهو گریش گرفت
جیهوپ: چیشده ا/ت
جیمین: یکی داشت سعی میکرد ا/ت رو ببوسه
جیهوپ: 🥺
ا/ت جیهوپ رو بغل کرد
یونگی: خب دیگه به اندازه ی کافی بهمون خوش گذشت بریم خونه
نامجون: بریم
جیمین ویو
انقدر عصبی بودم که میتونستم الان یه نفرو بکشم
مرتیکه ی اشغال فک کرده کیه
رسیدن خونه
و همه رفتن تا بخوابن
ا/ت و جیمین تو اتاق
جیمین: ا/ت خوبی؟
ا/ت: اره
جیمین: ا/ت تو که الان انقدر ناراحت شدی یعنی دیروزم از من ناراحت شدی؟
ا/ت: نه جیمین تو فرق داری
جیمین: دوست دارم ا/ت
ا/ت جیمینو بغل کرد
ادامه دارد...........
جیهوپ: ا/تـ...ـت
ا/ت یهو گریش گرفت
جیهوپ: چیشده ا/ت
جیمین: یکی داشت سعی میکرد ا/ت رو ببوسه
جیهوپ: 🥺
ا/ت جیهوپ رو بغل کرد
یونگی: خب دیگه به اندازه ی کافی بهمون خوش گذشت بریم خونه
نامجون: بریم
جیمین ویو
انقدر عصبی بودم که میتونستم الان یه نفرو بکشم
مرتیکه ی اشغال فک کرده کیه
رسیدن خونه
و همه رفتن تا بخوابن
ا/ت و جیمین تو اتاق
جیمین: ا/ت خوبی؟
ا/ت: اره
جیمین: ا/ت تو که الان انقدر ناراحت شدی یعنی دیروزم از من ناراحت شدی؟
ا/ت: نه جیمین تو فرق داری
جیمین: دوست دارم ا/ت
ا/ت جیمینو بغل کرد
ادامه دارد...........
۱۳۰.۵k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.