تکپارتی جیهوپ (قسمت اخر)
ات لبخندی رو لبش نشست و سرش رو روی سینه ی پسر قرار داد
-حس میکنم یه کاری رو انجام ندادم
هوسوک خنده ی ریزی کرد و موهای دختر رو نوازش کرد
+اره…قرار بود دو ساعت تمام ریاضی تمرین کنی برای امتحان فردا
دختر با این حرف هوسوک از جاش پرید و خواست که بلند شه ولی دستای سفت هوسوک که دورش حلقه شده بودن نگه ش داشتن
+بشین ورورجک….خودم رفتیم خونه یه شام خوب درست میکنم بعدش که مطمئن شدم همه ش رو خوردی باهات تمرین میکنم
دختر خودش رو بالاتر کشید و روی گونه ی هوسوک بوسه ای گذاشت که این کارش باعث شد لبخندی رو لب پسر بشینه
+هومم….اگه یه بوس دیگه ام بدی شاید یکم تقلب بدم بهت
ا/ت خنده ای کرد و با نیشگونی که از بازوی هوسوک گرفت پسر صورتش جمع شد
-دوست دارما ولی بعضی اوقات رو مخم میری با این حرفات استاد جانگ.
اینم تکپارتی کامل
خدایی ادمین مث منم داریم 💔🥺
-حس میکنم یه کاری رو انجام ندادم
هوسوک خنده ی ریزی کرد و موهای دختر رو نوازش کرد
+اره…قرار بود دو ساعت تمام ریاضی تمرین کنی برای امتحان فردا
دختر با این حرف هوسوک از جاش پرید و خواست که بلند شه ولی دستای سفت هوسوک که دورش حلقه شده بودن نگه ش داشتن
+بشین ورورجک….خودم رفتیم خونه یه شام خوب درست میکنم بعدش که مطمئن شدم همه ش رو خوردی باهات تمرین میکنم
دختر خودش رو بالاتر کشید و روی گونه ی هوسوک بوسه ای گذاشت که این کارش باعث شد لبخندی رو لب پسر بشینه
+هومم….اگه یه بوس دیگه ام بدی شاید یکم تقلب بدم بهت
ا/ت خنده ای کرد و با نیشگونی که از بازوی هوسوک گرفت پسر صورتش جمع شد
-دوست دارما ولی بعضی اوقات رو مخم میری با این حرفات استاد جانگ.
اینم تکپارتی کامل
خدایی ادمین مث منم داریم 💔🥺
۶۸.۵k
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.