دانشگاه بی قانون
⛓️🔗دانشگاه بی قانون 🔗⛓️
⛓️🔗پارت ۱۹🔗⛓️
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
کوچولو رو تو اینجا ببینم یهو محکم بلند بیدار شد گفت
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
یوری: ببین بازم داری اذیتم میکنی آخه کجای من کوچولوع..یهو کوک محکم بغلم کرد کوک: دلم برات تنگ شده بود کوچولو یوری:😳😳 نکنه فکر کردی میتونی از دست من خلاص شی کوک: معلومه که نه ( خنده خرگوشی) یوری: باید بریم برای امتحان ورزشی تمرین کنیم کوک: عمرا بزارم بااین وضعیت تمرین کنی یوری: ولی کوک: ولی بی ولی برم کارای مرخصی رو انجام بدم خودم ازت مراقبت میکنم یوری: پس یجی چی کوک: اون با تهیونگ رفته نگران نباش یوری: باش کوک بهم کمک کرد بلندشم دکتر مرخصم کرد و گفت باید ازم خوب نگهداری شه تو دوروز حالم خوب میشه کوک منو برد خونش ( ادمین: سلاااام من دوباره اومدم البته به این نکته اشاره کنم که برد ازش مراقبت کنه نبرد خونش که اون کارو کنه😈 خودمونی ها میدونن چکار ) ( یوری: د برو دیگههه) بردم تو اتاق گذاشتم رو تخت گفت کوک: صبر کن برات سوپ بیارم رفت پایین
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
هعی خدمتکارا رو مرخص کرده بودم باید خودم سوپ درس کنم زدم تو گوگل آموزش درست کردن سوپ نکنه فکر کردین من خودم بلدم سوپ درست کنم شروع کردم به آشپزی که یکی از پشت زد بهم یوری: داری چیکار میکنی😐 چرا داری پیازارو با پوستش خورد میکنی اصلا بلدی خورد کنی یوری همینجوری داشت قور میزد مینم دادم خودش درست کنه به موهاش نگاه کردم باز بود رفتم اتاق کشِمو ورداشتم موهاشو بستم یوری : مرسی ولی تو کش مو از کجا آوردی کوک: موهام رو بلند کرده بودم بخاطر همین یوری: اهان...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
⛓️🔗پارت ۱۹🔗⛓️
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
کوچولو رو تو اینجا ببینم یهو محکم بلند بیدار شد گفت
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
یوری: ببین بازم داری اذیتم میکنی آخه کجای من کوچولوع..یهو کوک محکم بغلم کرد کوک: دلم برات تنگ شده بود کوچولو یوری:😳😳 نکنه فکر کردی میتونی از دست من خلاص شی کوک: معلومه که نه ( خنده خرگوشی) یوری: باید بریم برای امتحان ورزشی تمرین کنیم کوک: عمرا بزارم بااین وضعیت تمرین کنی یوری: ولی کوک: ولی بی ولی برم کارای مرخصی رو انجام بدم خودم ازت مراقبت میکنم یوری: پس یجی چی کوک: اون با تهیونگ رفته نگران نباش یوری: باش کوک بهم کمک کرد بلندشم دکتر مرخصم کرد و گفت باید ازم خوب نگهداری شه تو دوروز حالم خوب میشه کوک منو برد خونش ( ادمین: سلاااام من دوباره اومدم البته به این نکته اشاره کنم که برد ازش مراقبت کنه نبرد خونش که اون کارو کنه😈 خودمونی ها میدونن چکار ) ( یوری: د برو دیگههه) بردم تو اتاق گذاشتم رو تخت گفت کوک: صبر کن برات سوپ بیارم رفت پایین
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
هعی خدمتکارا رو مرخص کرده بودم باید خودم سوپ درس کنم زدم تو گوگل آموزش درست کردن سوپ نکنه فکر کردین من خودم بلدم سوپ درست کنم شروع کردم به آشپزی که یکی از پشت زد بهم یوری: داری چیکار میکنی😐 چرا داری پیازارو با پوستش خورد میکنی اصلا بلدی خورد کنی یوری همینجوری داشت قور میزد مینم دادم خودش درست کنه به موهاش نگاه کردم باز بود رفتم اتاق کشِمو ورداشتم موهاشو بستم یوری : مرسی ولی تو کش مو از کجا آوردی کوک: موهام رو بلند کرده بودم بخاطر همین یوری: اهان...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
۱۸.۳k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.