پارت 3 (مافیای نجات من)
پارت 3 (مافیای نجات من)
ویو ا.ت
سول: یه بار دیگه ا.ت ول کن
ا.ت: از دست تو
بعد حس کردم یکی داره نگام میکنه برگشتم دیدم سه تا پسر روی یه میز نشستن و یکیشون چشمش به من بود که با صدای یکی به خودش اومد.
نوشیدنی ها رو آوردن شروع به خوردن کردیم بعد از چند مین سول خیلی مست بود و همون موقع یه پسر سمت سول اومد.....
پسر: سلام خانم خوشگله
سول: سلام اقا پسر
با دستم هی به سول می زدم که به پسره پا نده یا باهاش جایی نره که دیدم سول دستم و زد و با پسره رفت و من رو تنها گذاشت.
چون درصد نوشیدنی من کم بود مست نبودم و میفهمیدم داره چه اتفاقی می افته.
یه دفعه یه پسر اومد سمتم و دستم رو گرفت.....
ا.ت: دستم و ول کن (ترس)
پسر: بیبی اینجوری نکن بیا بریم بالا.
ا.ت: نه ولم کن عوضی (داد و ترس)
که یک دفعه پرت شد اونور
**ادامه دار**
ویو ا.ت
سول: یه بار دیگه ا.ت ول کن
ا.ت: از دست تو
بعد حس کردم یکی داره نگام میکنه برگشتم دیدم سه تا پسر روی یه میز نشستن و یکیشون چشمش به من بود که با صدای یکی به خودش اومد.
نوشیدنی ها رو آوردن شروع به خوردن کردیم بعد از چند مین سول خیلی مست بود و همون موقع یه پسر سمت سول اومد.....
پسر: سلام خانم خوشگله
سول: سلام اقا پسر
با دستم هی به سول می زدم که به پسره پا نده یا باهاش جایی نره که دیدم سول دستم و زد و با پسره رفت و من رو تنها گذاشت.
چون درصد نوشیدنی من کم بود مست نبودم و میفهمیدم داره چه اتفاقی می افته.
یه دفعه یه پسر اومد سمتم و دستم رو گرفت.....
ا.ت: دستم و ول کن (ترس)
پسر: بیبی اینجوری نکن بیا بریم بالا.
ا.ت: نه ولم کن عوضی (داد و ترس)
که یک دفعه پرت شد اونور
**ادامه دار**
۶۳۲
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.