پارت ۶ عشق بین ۴ نفر 💋💋💋💋❤❤❤❤
از زبون جیمین:رفته بودیم بار و وقتی رسیدمیون و پائو دیدم همش به پائو نگاه میکردم و خیلی خوشحال بودم ولی تعجب کردم که چرا مشروب نمیخوره دیدم که رفت به سمت دستشویی دیدم چند تا پسرا وارد دستشویی شدن فکر کردم میخوان بالایی سر پائو بیار نگرانشدم. و رفتم اونجایی کا پائو رفت دیدم میخوان پائو اذیت کنن برای همین داشتم میزدمشون پسرا وقتی فرار کزدم پائو ازم تشکر کرد پائو:مرسی جیمین🥺 جیمین "خواهش میکنم😘 از زبون پائو داشتم میرفتم به خیلی بوی الکل میومد و حاالم بهم خورد و چشمام سیاهی رفت و دیگه هیچی یاد نیومد فقط تنها چیزی که یاد بود صدای جیمین :گفت پائو و بغلم کرد.از زبون یون :خسلی نگران پایو شدم بدای همین رفتم بینم کجاس که جیمنو دیدم که پائو بغلش بود گفتم چیشده چرا پائو غش کرد . تو راه بیمارساانبودیم نامجون همش داش بهمنگاه میکرد منم سرخ شدم( فرزندم عاشق شدی رفت_خفشو. باشه😑) رسیدیم بیماررستان فهنیدم که جیمین خیلی نگران پائو بود. فکر کنم عاشق پائو شده اخه مگه میه کسی عاشق پائو نشه. رفتم پیش جیمین و گفتم عاشق پائو شدی. یون :جیمین جیمین :بله یون :پاشیو دوس داری جیمین:نه.. اره ... یعنی نه.... اره😔دوسش دارم ولی نمیدونما ن منو دوس داره یانه سون : خب ارس بپرس جیمین:میترسم ردم کنه و دوسمنداشته باشه . نامجون:داشتم حرفاشونو میشدیدم و گفتم فردا تو دانشگاه به یون اعتراف میکنم. از زبون یون: میخواستم بگم که نامجون کجاس که نامجون دیدم و پرستار گفت پائو بهشو اومدو سریع رفتم بغلش کردم وگفتم خوبی گفتیون : پائو اجی خوبی 😭؟چیشدی؟،😭😭😭😭😭پائو خوبم همه ی ماجرارو تعریف کردم برای یون که گفتم:......
۷.۳k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.