انتقام عاشقانه
بشدتتتت اسمات
گزارش نکن پلیز
پارت⁶
گزارش؟ با ۱۰ تا اکانت می افتم به جونت
موقعی که اسمات شروعع میشه هشدار داده میشه
میتونی نخونی و گزارش نکنی..
چویا..چه وضعیتی؟
(شروع اسمات شدیددد)
پلیز اگه علاقه نداری گزارش نکن
من هشدارمو دادم
گزارش؟با ۱۰ تا اکانت می افتم به جونت
خب اسماتو شروع کنیم..
(فلش بک به دو روز پیش)
رانپو(مرد کارتن خواب)(من پارت قبل بشدتتت از کسایی که رولشون رانپوعه عذر خواهی کردم
بازم ببخشید لطفا جبهه نگیرید)
دااشتم دنبال یه خونه میگشتم که گرم شم
هوا خیلییی سرد بود
یه خونه پیدا کردم
کسی توش نبود ظاهرا
درو با هر روشی که تونستم باز کردم
رفتم توش
خونه ی عجیبی بود
چرا قرمز بود؟
اوه اوه چرا اینهمه شلاق؟
نکنه اینجا حیوون خونگی نگه داری میکنن.؟
داشتم اطرافمو تماشا میکردم که پام گیر کرد به یه چیزی و با مخ افتادم
اخخخ
این چی بود
نگاهش کردمو دیدم ج..س..د یه انسانه
فکر شومی به سرم زد
کشون کشون بردمش رو تخت
شلوارشو در آوردمو
به پاهای تراش خورده ی سفیدش نگاه کردم
یکی از روناشو رو دستم گرفتمو فشار دادم
ناگهان اون نارنجیه از خواب بیدار شد
نگاهم کرد
یه شیشه ی الکل رو برداشتمو کوبیدم تو سرش(رانپو جاننن چویا بفهمه با الکلش چیکار کردی خودش می..کن..دت) فکر کنم بیهوش شد
با...ک..سرش رو در آوردم
اینجا هم سفید بود
معلومه بچه خوشگله هاا!
خودم هم شلوار و با..ک..سرم رو در آوردم
د..ی...ک..م..و تنظیم کردم رو سوراخش
و تلمبه زدم
تلمبه زدم..
(۲۰ مین بعد)
موقعی که داشتم
ا..ر...ض...ا میشدم د....ی...ک...مو در آورم و مایع م...نی رو ریختم رو صورتش
ناگهان صدای کسی رو تو خونه شنیدم
رفتم ببینم کیه که وقتی دیدمش کاری نکردم جز فرار
اون کسی نبود بجز..
گزارش نکن پلیز
پارت⁶
گزارش؟ با ۱۰ تا اکانت می افتم به جونت
موقعی که اسمات شروعع میشه هشدار داده میشه
میتونی نخونی و گزارش نکنی..
چویا..چه وضعیتی؟
(شروع اسمات شدیددد)
پلیز اگه علاقه نداری گزارش نکن
من هشدارمو دادم
گزارش؟با ۱۰ تا اکانت می افتم به جونت
خب اسماتو شروع کنیم..
(فلش بک به دو روز پیش)
رانپو(مرد کارتن خواب)(من پارت قبل بشدتتت از کسایی که رولشون رانپوعه عذر خواهی کردم
بازم ببخشید لطفا جبهه نگیرید)
دااشتم دنبال یه خونه میگشتم که گرم شم
هوا خیلییی سرد بود
یه خونه پیدا کردم
کسی توش نبود ظاهرا
درو با هر روشی که تونستم باز کردم
رفتم توش
خونه ی عجیبی بود
چرا قرمز بود؟
اوه اوه چرا اینهمه شلاق؟
نکنه اینجا حیوون خونگی نگه داری میکنن.؟
داشتم اطرافمو تماشا میکردم که پام گیر کرد به یه چیزی و با مخ افتادم
اخخخ
این چی بود
نگاهش کردمو دیدم ج..س..د یه انسانه
فکر شومی به سرم زد
کشون کشون بردمش رو تخت
شلوارشو در آوردمو
به پاهای تراش خورده ی سفیدش نگاه کردم
یکی از روناشو رو دستم گرفتمو فشار دادم
ناگهان اون نارنجیه از خواب بیدار شد
نگاهم کرد
یه شیشه ی الکل رو برداشتمو کوبیدم تو سرش(رانپو جاننن چویا بفهمه با الکلش چیکار کردی خودش می..کن..دت) فکر کنم بیهوش شد
با...ک..سرش رو در آوردم
اینجا هم سفید بود
معلومه بچه خوشگله هاا!
خودم هم شلوار و با..ک..سرم رو در آوردم
د..ی...ک..م..و تنظیم کردم رو سوراخش
و تلمبه زدم
تلمبه زدم..
(۲۰ مین بعد)
موقعی که داشتم
ا..ر...ض...ا میشدم د....ی...ک...مو در آورم و مایع م...نی رو ریختم رو صورتش
ناگهان صدای کسی رو تو خونه شنیدم
رفتم ببینم کیه که وقتی دیدمش کاری نکردم جز فرار
اون کسی نبود بجز..
۴.۹k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.