پارت ۱۰
پارت ۱۰
که یهو صدای بلندی توی عمارت
پیچید و ا/ت یک هو به زمین افتاد کوک که سکه بود تا به خودش امد دید ا/تتیر خورده و داره از بازوش خون میاد دادمیزنهدو بقیه رو خبر میکنه
دوستای ا/ت تا اونو میبینن میدون و اونو بلند می کنم
کوک که الان رگ چل گیریش زده بالا گریه میکنه و میگه
کوک:نه نمیر اگه بمیری کی منو نجات میده می بهم لباس دخترونه میپوشونه
ا/ت:آه کوک شلوغش نکن خورد به بازوم
دخترا به اینا میخندن
نرگس:او ا/ت ببین چه جوری برات نگران میشه
ا/ت:کوک بزنش
کوک هنوز داره گریه میکنه
ا/ت:عشقم گریه نکن خو
کوک و دخترا پشماشون ریخته
ا/ت :چیرا اینجوری نگاه میکنین خو بچم گناه داشت
حالام تنهام بزارید
که یهو صدای بلندی توی عمارت
پیچید و ا/ت یک هو به زمین افتاد کوک که سکه بود تا به خودش امد دید ا/تتیر خورده و داره از بازوش خون میاد دادمیزنهدو بقیه رو خبر میکنه
دوستای ا/ت تا اونو میبینن میدون و اونو بلند می کنم
کوک که الان رگ چل گیریش زده بالا گریه میکنه و میگه
کوک:نه نمیر اگه بمیری کی منو نجات میده می بهم لباس دخترونه میپوشونه
ا/ت:آه کوک شلوغش نکن خورد به بازوم
دخترا به اینا میخندن
نرگس:او ا/ت ببین چه جوری برات نگران میشه
ا/ت:کوک بزنش
کوک هنوز داره گریه میکنه
ا/ت:عشقم گریه نکن خو
کوک و دخترا پشماشون ریخته
ا/ت :چیرا اینجوری نگاه میکنین خو بچم گناه داشت
حالام تنهام بزارید
۲.۸k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.