تلافی
تلافی
(پانیذ)
بعد کلی خنده رفتیم خونه همه حسابی خسته بودن و خودشون رو یک جا ولو کردن ارسلان که خودش رو رو مبل انداخته بود داد زدو گفت(ارسلان)ننه ننه من گشنمه یک دختری عاشق منه اسم دختره سوسنه
دیانا پرید وست حرفش و گفت (دیانا)سوسن کیه ها بگو ببینم
ارسلان دستش رو به علامت تسلیم بالا آورد گفت(ارسلان)عشقم بخدا این یک آهنگ
(دیانا)عزیزم اون آهنگ که این ننه ننه یک پسری عاشق منه اسم پسره هوشنگه
(ارسلان)وایسا وایسا هوشنگ کی باشن
(دیانا)تو مگه جواب دادی که من جواب بدم
(ارسلان)خو من الان جواب میدم سوسن زن هوشنگ
(دیانا)خوب هوشنگ زن سوسن
همه خندیدن که محراب گفت(محراب)آقا منم گشنمه چی بخوریم
(مهشاد)من میگم محراب پاشه برامون املت درست کنه
(محراب)اعععع من چرا خودتون درست کنیم
مهشاد رفت سمت محراب و از پشت لباسش گرفت و کشید و گفت(مهشاد)پاشو پاشو با هم درست میکنیم
(محراب)باش بابا ولم کن دارم میام
همه خندیدن که محمد که تا الان سرپا بود خودش رو انداخت رو کاناپه و یک فیلم طنز انتخاب کرد تا ببینم نیم ساعت از فیلم گذشت که محراب با صدای زنونه گفت(محراب)آقایون خانوما بیاید املت همه خندیدیم و رفتیم سر سفره تا املت رو بزنیم بر بدن همین که نشستیم متین یک تیک نون بزرگ انداخت تو ماهیتابه تا خاست برداره ارسلان که بغل دستش بود یکی زد پس کلش و گفت(ارسلان)حیوان آدم باش
(متین)اع چرا میزنی
(نیکا)ببخشید که ما هم ادمیم ها
(متین)تو که آدم نیستی
(نیکا)اع بیشور
(متین)نمیزاری که کامل حرف بزنم میخواستم بگم فرشتی
(نیکا)اع وا راست میگی
(محراب)ن بابا این خرش از پل بگذره یک عنی میشه
(متین)اع دروغ میگه زر میزنه
ارسلان در حالی که از پشت متین ادا در میآورد و خیلی آروم لب زد(ارسلان)محراب راست میگه میخواد جواب مثبت بگیره
که متین فهمید و ارسلان رو هول داد که ارسلان افتاد بغل دیانا که بغل دست ارسلان نشسته بود که ارسلان گفت(ارسلان)اگر بغل کس دیگی میفتادم میگشتمت ولی چون بغل خانومم افتادم مشکلی نیست
همه خندیدن و به خوردن املت مشغول شدن بعد املت همه رفتن بالا منو دیانا هم رفتیم و بعد تعویض لباس همین که سرمون رسید به بالشت خوابمون برد.
پارت _۳۲تلافی
(پانیذ)
بعد کلی خنده رفتیم خونه همه حسابی خسته بودن و خودشون رو یک جا ولو کردن ارسلان که خودش رو رو مبل انداخته بود داد زدو گفت(ارسلان)ننه ننه من گشنمه یک دختری عاشق منه اسم دختره سوسنه
دیانا پرید وست حرفش و گفت (دیانا)سوسن کیه ها بگو ببینم
ارسلان دستش رو به علامت تسلیم بالا آورد گفت(ارسلان)عشقم بخدا این یک آهنگ
(دیانا)عزیزم اون آهنگ که این ننه ننه یک پسری عاشق منه اسم پسره هوشنگه
(ارسلان)وایسا وایسا هوشنگ کی باشن
(دیانا)تو مگه جواب دادی که من جواب بدم
(ارسلان)خو من الان جواب میدم سوسن زن هوشنگ
(دیانا)خوب هوشنگ زن سوسن
همه خندیدن که محراب گفت(محراب)آقا منم گشنمه چی بخوریم
(مهشاد)من میگم محراب پاشه برامون املت درست کنه
(محراب)اعععع من چرا خودتون درست کنیم
مهشاد رفت سمت محراب و از پشت لباسش گرفت و کشید و گفت(مهشاد)پاشو پاشو با هم درست میکنیم
(محراب)باش بابا ولم کن دارم میام
همه خندیدن که محمد که تا الان سرپا بود خودش رو انداخت رو کاناپه و یک فیلم طنز انتخاب کرد تا ببینم نیم ساعت از فیلم گذشت که محراب با صدای زنونه گفت(محراب)آقایون خانوما بیاید املت همه خندیدیم و رفتیم سر سفره تا املت رو بزنیم بر بدن همین که نشستیم متین یک تیک نون بزرگ انداخت تو ماهیتابه تا خاست برداره ارسلان که بغل دستش بود یکی زد پس کلش و گفت(ارسلان)حیوان آدم باش
(متین)اع چرا میزنی
(نیکا)ببخشید که ما هم ادمیم ها
(متین)تو که آدم نیستی
(نیکا)اع بیشور
(متین)نمیزاری که کامل حرف بزنم میخواستم بگم فرشتی
(نیکا)اع وا راست میگی
(محراب)ن بابا این خرش از پل بگذره یک عنی میشه
(متین)اع دروغ میگه زر میزنه
ارسلان در حالی که از پشت متین ادا در میآورد و خیلی آروم لب زد(ارسلان)محراب راست میگه میخواد جواب مثبت بگیره
که متین فهمید و ارسلان رو هول داد که ارسلان افتاد بغل دیانا که بغل دست ارسلان نشسته بود که ارسلان گفت(ارسلان)اگر بغل کس دیگی میفتادم میگشتمت ولی چون بغل خانومم افتادم مشکلی نیست
همه خندیدن و به خوردن املت مشغول شدن بعد املت همه رفتن بالا منو دیانا هم رفتیم و بعد تعویض لباس همین که سرمون رسید به بالشت خوابمون برد.
پارت _۳۲تلافی
۷.۷k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.