یک شب ماندگاری در پاریس. پارت ۶
ویوی پانیز
همه اتاق ها به این شکل بود یک اتاق بود که درش قفل بود 🔐من دنبال کلید اون در میگشتم همه جا رو ریختم بیرون ولی پیدا نشد که یکی درو زد
لینا:من وامیکنم
پانیز:اوکی
لینا د رو وا کرد وای هیشکی نبود
پانیز:کیه
لینا:هیشکی
ملیسا :مگه میشه
لینا:اره شاید بچه بوده
ملیسا:شاید
پانیز :شاید جن بوده یوهاهاهاها
لینا:نه نیست آنقدر ما رو نترسون
پانیز:باشه بابا بی جنبه هااا😂😂
بزن بریم رو تختی هامونو بیاریم بریم
پانیز:وای ما روتختی ها رو نیاوردیم باید بگیم برامون پستش کننن
لینا:وای اره
ملیسا:نهههههههه😩😩😩😩
پانیز:ارهههههه😂😂😂
همه اتاق ها به این شکل بود یک اتاق بود که درش قفل بود 🔐من دنبال کلید اون در میگشتم همه جا رو ریختم بیرون ولی پیدا نشد که یکی درو زد
لینا:من وامیکنم
پانیز:اوکی
لینا د رو وا کرد وای هیشکی نبود
پانیز:کیه
لینا:هیشکی
ملیسا :مگه میشه
لینا:اره شاید بچه بوده
ملیسا:شاید
پانیز :شاید جن بوده یوهاهاهاها
لینا:نه نیست آنقدر ما رو نترسون
پانیز:باشه بابا بی جنبه هااا😂😂
بزن بریم رو تختی هامونو بیاریم بریم
پانیز:وای ما روتختی ها رو نیاوردیم باید بگیم برامون پستش کننن
لینا:وای اره
ملیسا:نهههههههه😩😩😩😩
پانیز:ارهههههه😂😂😂
۳۹۲
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.