عشق شیرین p23
فلش بک پیش هانول :
صبح وقتی بیدار شدم خودم رو روی سینه های تهیونگ دیدم یه نگاه به خودم انداختم دیدم لباس تنم نیست بیشتر نزدیک تهیونگ شدم محکم بغلش کردم که شروع به حرف زدن کرد
÷آروم تر بیبی
×آ.....بیدارت کردم ببخشید
÷نه بیدار بودم میخواستم ری اکشنت رو ببینم
×ای کلک یعنی گولم زدی (باحالت قهر میگه)
÷باشه بیب قهرنکن ببخشید
×آفرین
÷خب بیب نمیخوای درمورد دیشب یکم حرف بزنیم
×نه من راحتم
÷باشه
×وای دخترا یادم رفت باید بهشون زنگ بزنم
÷حالا بعدا بزن الان بیا بریم پایین صبحونه بخوریم
×باشه پس بریم
÷اینطوری میخوای بیای
×البته که نه برو من لباسم رو عوض کنم
÷باشه من میرم صبحونه رو آماده کنم توهم زودبیا
×باشه
صبح وقتی بیدار شدم خودم رو روی سینه های تهیونگ دیدم یه نگاه به خودم انداختم دیدم لباس تنم نیست بیشتر نزدیک تهیونگ شدم محکم بغلش کردم که شروع به حرف زدن کرد
÷آروم تر بیبی
×آ.....بیدارت کردم ببخشید
÷نه بیدار بودم میخواستم ری اکشنت رو ببینم
×ای کلک یعنی گولم زدی (باحالت قهر میگه)
÷باشه بیب قهرنکن ببخشید
×آفرین
÷خب بیب نمیخوای درمورد دیشب یکم حرف بزنیم
×نه من راحتم
÷باشه
×وای دخترا یادم رفت باید بهشون زنگ بزنم
÷حالا بعدا بزن الان بیا بریم پایین صبحونه بخوریم
×باشه پس بریم
÷اینطوری میخوای بیای
×البته که نه برو من لباسم رو عوض کنم
÷باشه من میرم صبحونه رو آماده کنم توهم زودبیا
×باشه
۱۱.۱k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.