پارت¹² (آخر)
پارت¹² (آخر)
(چند هفته بعد)
داشتم از دست پلیسا فرار میکردم ولی همه جارو گرفته بودن با نیرو هوای و زمینی دنبالم بودن
جیمین: من چیکار کردم با ا.ت
نامجون:ناراحت نباش جیمین کاریه که شده ا.ت هم میخواست از کار خلاف دست بکشه
جین: ولی تو از روزی که با یونا دعواشون شد سرد رفتار میکردس
جیمین: نه من از بچگی عاشق ا.ت هستم ولی چیکار کنم دیگه مجبور بودن
کوک و ته : واوووووو پسرمون عاشق شده اونم عاشق مافیا 😐😂
شوگا: الان وقتش نیست
پ د ن: آفرین به تو جیمین بهت افتخار میکنم یه مجرمو دستگیر کردیم
جیمین: ممنون
(سه روز بعد)
جیمین تویه این سه روز همه چیو به پی دی نی گفت اونم با جیمین مخالفت نکرد رفتن پیش پلیسا و اونا یه شانس به ا.ت دادند و از زندان بیرونش کردن ا.ت خوشحال بود و دیگه دست به خلاف نزد
(روز کنسرت)
+:ولی من میترسم جیمین
_ :هیچی نمیش بهت قول میدم اگه آرمیاهم مخالفت کنن بازم من کار خودمو میکنم
+ الهی دورت بگردم
کوک: زن داداش چطوری (خنده)
+ خوبی کوکی
کوک: به خوبیت
+:خوب باشی
کوک: ممنون
همه رفتن رو استیج خیلی نگران بودم استرس داشتم
جیمین: آرمییییییی
ارمی: بلهههههه
جیمین: میخوام یه چیزیو بهتون بگم من از دختری خوشم اومده و میخوام ازش خواستگاری کنم شماها که دیگه ترکم نمی کنید
آرمی: ما همه جوره پشته تین موچیییییی
جیمین: ا.ت میشه بیای روی استیج
ا.ت رفت رو استیج و جیمین جلوش زانو زد
جیمین: با من ازدواج میکنی
ا.ت: بلههههه
جیمین و ا.ت لب هم دیگرو بوسیدن
آرمی: واییییییی(خنده و گریه)
اعضا: خوشبخت باشید☹️❤️
ا.ت: ممنونمممممم🥲😂
و باهم ازدواج کردن و صاحب دو فرزند شدن
کات آفرین فیلم خوبی بود دوستان از همه ممنونم برای بازی تویه این فیلم
(سوپرایز همه ی این بازی و عشق و عاشقی فیلم بود واقعی نبود😂😐ولی فوشم ندید)
(چند هفته بعد)
داشتم از دست پلیسا فرار میکردم ولی همه جارو گرفته بودن با نیرو هوای و زمینی دنبالم بودن
جیمین: من چیکار کردم با ا.ت
نامجون:ناراحت نباش جیمین کاریه که شده ا.ت هم میخواست از کار خلاف دست بکشه
جین: ولی تو از روزی که با یونا دعواشون شد سرد رفتار میکردس
جیمین: نه من از بچگی عاشق ا.ت هستم ولی چیکار کنم دیگه مجبور بودن
کوک و ته : واوووووو پسرمون عاشق شده اونم عاشق مافیا 😐😂
شوگا: الان وقتش نیست
پ د ن: آفرین به تو جیمین بهت افتخار میکنم یه مجرمو دستگیر کردیم
جیمین: ممنون
(سه روز بعد)
جیمین تویه این سه روز همه چیو به پی دی نی گفت اونم با جیمین مخالفت نکرد رفتن پیش پلیسا و اونا یه شانس به ا.ت دادند و از زندان بیرونش کردن ا.ت خوشحال بود و دیگه دست به خلاف نزد
(روز کنسرت)
+:ولی من میترسم جیمین
_ :هیچی نمیش بهت قول میدم اگه آرمیاهم مخالفت کنن بازم من کار خودمو میکنم
+ الهی دورت بگردم
کوک: زن داداش چطوری (خنده)
+ خوبی کوکی
کوک: به خوبیت
+:خوب باشی
کوک: ممنون
همه رفتن رو استیج خیلی نگران بودم استرس داشتم
جیمین: آرمییییییی
ارمی: بلهههههه
جیمین: میخوام یه چیزیو بهتون بگم من از دختری خوشم اومده و میخوام ازش خواستگاری کنم شماها که دیگه ترکم نمی کنید
آرمی: ما همه جوره پشته تین موچیییییی
جیمین: ا.ت میشه بیای روی استیج
ا.ت رفت رو استیج و جیمین جلوش زانو زد
جیمین: با من ازدواج میکنی
ا.ت: بلههههه
جیمین و ا.ت لب هم دیگرو بوسیدن
آرمی: واییییییی(خنده و گریه)
اعضا: خوشبخت باشید☹️❤️
ا.ت: ممنونمممممم🥲😂
و باهم ازدواج کردن و صاحب دو فرزند شدن
کات آفرین فیلم خوبی بود دوستان از همه ممنونم برای بازی تویه این فیلم
(سوپرایز همه ی این بازی و عشق و عاشقی فیلم بود واقعی نبود😂😐ولی فوشم ندید)
۷.۵k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.