ma baby girl
_خب حالا ساعت چنده
+سه
_خب دوساعت دیگه باید برم کافه پسسسس من سریع میرم کارامو انجام بدم
+اوکی بای
_بای
رفتم اتاقم و دیدم فقط ۴_۵ تا پرونده مونده امضا کنم
سریع کارو انجام دادم که تلفنم زنگ خورد
آقای پارک بود
_بله آقای پارک
+لونا لطفا بیا دفترم
_چشم
افکار لونا
نکنه کار اشتباهی کردم وایییی
______
تلفنو قطع کردم و رفتم اتاق آقای پارک
_بله
+خب لونا بهتره بیای بشینی
_همینطور که قدم های کوچیکی برمیداشتم
یهو پام سر خورد افتادم تو بغل جیمین
_او م..من واقعاا.. متاسفم
+او نه هیچ اشکالی ندارد
خب اومدم بگم که لطفا از این به بعد بهم بگو جیمین
_اما آقای پارک شما زن دار..
+خودتم خوب میدونی ازدواج منو میا اجباری بوده
_بله آقای پارک.. یعنی جیمین
کار دیگه نداشتید
:نه
خب ادامش واسه ساعت نه صبح و الان ساعت شیشه
+سه
_خب دوساعت دیگه باید برم کافه پسسسس من سریع میرم کارامو انجام بدم
+اوکی بای
_بای
رفتم اتاقم و دیدم فقط ۴_۵ تا پرونده مونده امضا کنم
سریع کارو انجام دادم که تلفنم زنگ خورد
آقای پارک بود
_بله آقای پارک
+لونا لطفا بیا دفترم
_چشم
افکار لونا
نکنه کار اشتباهی کردم وایییی
______
تلفنو قطع کردم و رفتم اتاق آقای پارک
_بله
+خب لونا بهتره بیای بشینی
_همینطور که قدم های کوچیکی برمیداشتم
یهو پام سر خورد افتادم تو بغل جیمین
_او م..من واقعاا.. متاسفم
+او نه هیچ اشکالی ندارد
خب اومدم بگم که لطفا از این به بعد بهم بگو جیمین
_اما آقای پارک شما زن دار..
+خودتم خوب میدونی ازدواج منو میا اجباری بوده
_بله آقای پارک.. یعنی جیمین
کار دیگه نداشتید
:نه
خب ادامش واسه ساعت نه صبح و الان ساعت شیشه
۳.۶k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.