پارت ۹

وقتی رسیدم خونه ات رو مبل نشسته بود داشت فیلم نگاه میکرد بدون اینکه چیزی بگم رفتم تو اتاقم رفتم یه دوش گرفتم بعد اومدم رو تختم خوابیدم
ویو ات
داشتم فیلم میدیم که صدا باز شدن در اومد درسته شوکا بود بدون اینکه چیزی بگه رفت تو اتاقش به درک هعی حوصلم کپیده اوفف پاشدم کتمو برداشتم رفتم سوپر مارکت یه چند تا خوراکی گرفتم بهتر بگم کلی گرفتم بعد سر راه که اومدم یه مغازه حیوان فروشی بود چون حیوون خیلی دوست دارم رفتم نگاه شون کنم ولی زیاد خوشم اومد یه سگ گرفتم حالا شوگا رو چکار کنم نکشتم نه مگه قاتله خوب چون دستم بند بود رفتم خونه سگو گذاشتم تو اتاقم درم قفل کردم رفتم دوباره بیرون که وسایل براش بخرم رفتم خرید م تازه ازون چراغ های که تو عروسی نور میدن هم گرفتم خلاصه رفتم خونه خوب شد سگه صدا نداد وسایلشو چیدم تو اتاقم رفتم چهار پایه بیارم چراغ رو وسل کنم خوبه حداقل وقتی یونگی نیس پارتی میگیرم رفتم بالای چهار پایه که چراغ رو وسل کنم با صدای یونگی افتادم آیی پامم درد بگیری شوگا (خودت درد بگیری)
ویو شوگا
گوشیم زنگ خورد از خواب بیدار شدم میخواستم لباس به پوشم ولی اون لباسی که میخواستم نیس چرا لباسام دارن غیب میشن برای همین اتو صدا زدم
_اتتت
+اومدم لا
+چیه
_چرا پیرهن سیاهم نیس
+من از کجا بدونم
_مگه تو تو این خونه نیستی
+چرا هستم ولی من تو اتاق تو میام آخه چکار
_راس میگیا
ویو ات
خوب از دستش در رفتم درسته من برداشته بودمش وقتی شبا میخوابم پیرهنشو بغل میکنم بوی شوگا رو میده
ویو شوگا
خوب یه لباس دیگه پوشیدم رفتم بیرون ..