فیک (فیلکس)پارت پنجم عشق حقیقی
ادامه:
ی لحظه متوجه شدم یکی طرفم چیزی پیش کرده رومو اینور کردم دیدم یه پسرست و کتابی دستشه و طرفم کرده
سوجون : کتاب میخونی؟
ا/ت : ارع چرا ک ن
سوجون : راسی اسم من هان سوجونه
ا/ت : خوشبختم اسم منم کیم ا/ت
سوجون : خوشبختم انگار جدید مدرسه ما اومدی ن؟
ا/ت : ارع
سوجون : روز اولته ن
ا/ت : ارع
سوجون : خوب من شاید شم دومی یا سومین دوستت ن
ا/ت : ن اولین دوستم
سوجون : باشه اولین دوستت
سوجون : منمیرم همین بوفه چیزی میحایی برات بیارم؟
ا/ت : ن مرسی
سوجون : خجالتی نباش میارم دیگه
ا/ت : باشه هر چیزی خودت میخوری رو ب منم بیار
یوجون : باشه الان من میرم تو هیجا نرو باشه
ا/ت : اوک
از زبان ا/ت : همون جوری نشسته بودم و منتظر سوجون بودم دیدم هایون با چند تا دوستش اومده بالا سرم و هیی میخنده بهم
ا/ت : چتونه؟چرا میخندید،؟
هایون : آخه قیافه تورو کی میتونه ببینه و خندش نگیر دورگه :/
ا/ت : حرف دهنتو بفهم دختر...
هایون : دختره چی هان دختر چی
ا/ت : (تا میخاستم با دستم بزنم تو صورتش ک سوجون اومد و دستم رو گرفت)
سوجون : چخبره انجا دارین چیکا میکنینی شما ها؟
هایون : اخ این دختره دورگه داره منو اذیت میکنه و خودشو نزدیک دوست پسرم فیلکس میکنه
ا/ت : اوهه چی میگی ت دختر منو چی ب دوست پسرت دختر جون(دورغ میگه من و شماها شاهدیم ک حس داره ب فیلکس 😁🤗😅)
سوجون : بس کنید خجالت بکشید از سنتون هر دوتاتون دخترهای بالغی هستین الان عین بچه ها اومدین و دعوا میکنید هان؟
از زبان ا/ت : سوجون دستمو گرفت و منو برد از اونجا
سوجون : ا/ت جون داری چیکا پیکنی چرا با این داری کل کل میکینی هان ؟میدونی اینا کین؟
ا/ت : من نمیکنم از صبح ک اومدم هی بهم تیکه پیندازه و میگه دورگه مگه ن ک چهرم شبهیه شماها نیست برا همون
بچها پارت بعدم میزارم☺
ی لحظه متوجه شدم یکی طرفم چیزی پیش کرده رومو اینور کردم دیدم یه پسرست و کتابی دستشه و طرفم کرده
سوجون : کتاب میخونی؟
ا/ت : ارع چرا ک ن
سوجون : راسی اسم من هان سوجونه
ا/ت : خوشبختم اسم منم کیم ا/ت
سوجون : خوشبختم انگار جدید مدرسه ما اومدی ن؟
ا/ت : ارع
سوجون : روز اولته ن
ا/ت : ارع
سوجون : خوب من شاید شم دومی یا سومین دوستت ن
ا/ت : ن اولین دوستم
سوجون : باشه اولین دوستت
سوجون : منمیرم همین بوفه چیزی میحایی برات بیارم؟
ا/ت : ن مرسی
سوجون : خجالتی نباش میارم دیگه
ا/ت : باشه هر چیزی خودت میخوری رو ب منم بیار
یوجون : باشه الان من میرم تو هیجا نرو باشه
ا/ت : اوک
از زبان ا/ت : همون جوری نشسته بودم و منتظر سوجون بودم دیدم هایون با چند تا دوستش اومده بالا سرم و هیی میخنده بهم
ا/ت : چتونه؟چرا میخندید،؟
هایون : آخه قیافه تورو کی میتونه ببینه و خندش نگیر دورگه :/
ا/ت : حرف دهنتو بفهم دختر...
هایون : دختره چی هان دختر چی
ا/ت : (تا میخاستم با دستم بزنم تو صورتش ک سوجون اومد و دستم رو گرفت)
سوجون : چخبره انجا دارین چیکا میکنینی شما ها؟
هایون : اخ این دختره دورگه داره منو اذیت میکنه و خودشو نزدیک دوست پسرم فیلکس میکنه
ا/ت : اوهه چی میگی ت دختر منو چی ب دوست پسرت دختر جون(دورغ میگه من و شماها شاهدیم ک حس داره ب فیلکس 😁🤗😅)
سوجون : بس کنید خجالت بکشید از سنتون هر دوتاتون دخترهای بالغی هستین الان عین بچه ها اومدین و دعوا میکنید هان؟
از زبان ا/ت : سوجون دستمو گرفت و منو برد از اونجا
سوجون : ا/ت جون داری چیکا پیکنی چرا با این داری کل کل میکینی هان ؟میدونی اینا کین؟
ا/ت : من نمیکنم از صبح ک اومدم هی بهم تیکه پیندازه و میگه دورگه مگه ن ک چهرم شبهیه شماها نیست برا همون
بچها پارت بعدم میزارم☺
۱۱.۱k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.