پارت 11

ا/ت ویو نمیتونستم مرگ هوسوک رو تحمل کنم اون باید اینجا میموند
واسه ارمی ها و واسه یونجی
آروم یونجی رو گذاشتم بغلش وقتی هوان شلیک کرد خودم رو انداختم جلوش تیر به کتفم خورد چند قدم رفتم عقب که پام به سنگی گیر کرد و از اونجا افتادم آخرین چیزی که شنیدم فریاد هوسوک و صدای آژیر پلیس بود
هوسوک ویو
ا/ت یونجی رو گذاشت بغلم یهو خودش برگشت و تیر بهش خورد خواستم برم سمتش که افتاد دستم رو به سمتش دراز کردم ولی اون اون از سخره افتاد پایین پلیس ها هوان رو دستگیر کردن اعضا سمتم اومدن یونجی رو گذاشتم بغل شوگا و خودم پریدم تو آب هر چقدر دنبالش گشتم پیداش نکردم آتش نشان اومدن من از آب اومدم بیرون ولی اونا داشتن دنبال ا/ت میگشتن یونجی گریه میکرد اونو بغل کردم عزیزم گریه نکن قول میدم مامانت رو برگردونم باشه هوم
😭😭😭😭😭😭😭
نامجون جیهوپ آروم باش ما اونو پیدا می‌کنیم تو باید برگردی و....
جیهوپ نه من تا وقتی که ا/ت رو پیدا نکردم نمیرم
پرش زمانی ساعت ۱۱ صبح
غواص ها از آب اومدن بیرون زود دویدم سمتشون پیداش کردین
غواص آقای جانگ ما همه جا رو گشتیم ولی تنها چیزی که پیدا کردیم این گردنبند بود
هوسوک این این مال ا/ت هست ولی ولی خودش کجاست چرا پیداش نکردین ها اون اون کجاست برید کنار خودم پیداش میکنم شما بدردی نمی‌خورید
پلیس آقای جانگ متاسفم ولی همسرتون...
هوسوک دهنت رو باز نکن چرا اینهمه چرت و پرت میگی ها ا/ت اونجاست فقط گم شده من پیداش میکنم
نامجون هوسوک باید قبول کنی ا/ت دیگه نیست
هوسوک نههه تو دروغ میگی نامجون چرا اینهمه چرت میگی ها اون اونجاست فقط گم شده من پیداش میکنم آگه میخواین میتونید برید
نامجون بهتره ببریمش
هوسوک دارید چیکار میکنید ولم کنید نههههههه ا/تتتثتتتتتتتتت