painful love part 32
(برش زمانی)
☆جیمین...جیمین بیدارشو دیر میشه ها بلند شو آماده شو عشقت تلف میشه ها
_چی میگی
☆نمیخوای بلندشی؟
_تو چرا انقدر زود حاظر شدی
☆چون میخوام برم سوا رو بردارم و باهم بریم توهم پاشو سوجینو بردار بدو
_احساس نمیکنی تازه گیا خیلی باکلاس شدی؟
☆داداش من اینارو یاد بگیر به اینا باکلاس نمیگن جنتلمن میگن
_خیله خوب بابا..تو برو منم آماده میشم
☆اوک سعی کن ضایع بازی درنیاری یهو نری پسر مردمو داغون کنیا
_تو برو نگران من نباش
خواستم بلند شم ولی پرید رو تخت و با تعجب بهم زل زد
_چ...چیه
☆با خودت چیزی برنداشتی؟
_چی؟
☆تفنگ نیاری با خودت؟
_یااااا چی میگی من اونجا تفنگ مفنگ برنمیدارم
بعد دستشو روی دنده هام که خالکوبی شده بود نشونه گرفت
☆و مواظب باش اینو نبینه
_میری یا ببرمت؟
☆رفتم بای
بلند شدم موهامو سشوار کشیدم و بلوز سفیدمو پوشیدم و داخل شلوار سیاهم بردم
فعلا تا اینجا بسته وقت کردم بعد از ظهرم میزارم
☆جیمین...جیمین بیدارشو دیر میشه ها بلند شو آماده شو عشقت تلف میشه ها
_چی میگی
☆نمیخوای بلندشی؟
_تو چرا انقدر زود حاظر شدی
☆چون میخوام برم سوا رو بردارم و باهم بریم توهم پاشو سوجینو بردار بدو
_احساس نمیکنی تازه گیا خیلی باکلاس شدی؟
☆داداش من اینارو یاد بگیر به اینا باکلاس نمیگن جنتلمن میگن
_خیله خوب بابا..تو برو منم آماده میشم
☆اوک سعی کن ضایع بازی درنیاری یهو نری پسر مردمو داغون کنیا
_تو برو نگران من نباش
خواستم بلند شم ولی پرید رو تخت و با تعجب بهم زل زد
_چ...چیه
☆با خودت چیزی برنداشتی؟
_چی؟
☆تفنگ نیاری با خودت؟
_یااااا چی میگی من اونجا تفنگ مفنگ برنمیدارم
بعد دستشو روی دنده هام که خالکوبی شده بود نشونه گرفت
☆و مواظب باش اینو نبینه
_میری یا ببرمت؟
☆رفتم بای
بلند شدم موهامو سشوار کشیدم و بلوز سفیدمو پوشیدم و داخل شلوار سیاهم بردم
فعلا تا اینجا بسته وقت کردم بعد از ظهرم میزارم
۵.۲k
۰۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.