پارت 12 تناسخ هالویینی
پدر باجی: جلوشون رو بگیرید همشون رو بکشید
چیزی نمونده بود که جنگ بزرگی درست بشه
چیفویو: پدر، باجی منو نجات داد
پدر چیفویو: منظورت این خوناشانیه که کنارت وایساده
چیفویو: اره
باجی: اونم جون منو نجات داد
کازوتورا: تا فردا اینا دارن میگن این منو نجات داد اون منو نجات داد
باجی: ببند تورا
تاکمیچی: خب قضیه اینکه.............ــــــ و اره همش همین بود
پدر چیفویو: نمیخوام اینو بگم ولی چون پسرم رو نجات دادید میتونم در خواست صلح کنم
پدر باجی: و چون شماهم (که البته چیفویو نجاتش داد😐) باجی رو نجات دادید میتونم درخواستتون رو بپذیرم
چیفویو: هوررررااااااااا بچه ها بزنید قدش
و همه باهم زدن قدش
پدر باجی و چیفویو: این چه حرکتیس
و بعد باجی دست پدرش و چیفویو هم دست پدرش را گرفت و باهم به هم زندن
قیافه پدر باجی و چیفویو: ☺️😍عجب حرکت فوق العاده ای
نویسنده: افرین بچه ها کارتون عالی بود الان همه باهم تو صلحن ههههووووورررراااااا
همه: هههههههههههووووووورررررراااااااا
نویسنده: اهم خب حالا عروسی میتسویا و دراکن رو کی بگیریم
کازوتورا: دمت گرم منم میخواستم همین رو بگم
مایکی: وای لباس چی بپوشم
دراکن با صورتی سرخ: خفه شو ببینم
باجی: عروسیه مایکی و تاکمیچی رو کی بگیریم
مایکی: فردا😁
همه: جدی
مایکی: عروسی باجی و چیفویو رو کی بگیریم
نویسنده: یه مشت هم جنسگرا
باجی: اصلا میدونی چیه از قدیم میگن کبوتر با کبوتر باز با
باز کند همجنس با همجنس..........
نویسنده: اولا اون پرواز نه نماز (احتمالا منظورمرو از نماز فهمیدین😐) بعدشم اون اصلا یه چیز دیگس
کارگردان: تو کی ضرب المثل ایرانی یاد گرفتی
باجی: نمیدونم یاد گرفتم دیگه
ا.ت: تو میشه درساتم همین جوری یاد بگیری
باجی: تو چجوری انقدر خوب اهنگ حفظ میکنی بشین درساتم همین جوری خفظ کن💢💢💢💢💢💢
ا.ت: حـــــــــــــقـــــــــــــ😐
باجی: حالا که همه صلح کردن بریم یه جایی خوش بگذرونیم
مایکی: بیای به نیت ماه عسل دراکن بریم 🤣دراکن: ببند عوضـــی 💢💢💢💢
چیفویو: خب پس بیای بریم
تاکمیچی: کجا؟
چیفویو: نمیدونم
پــــــــــــــــایـــــــــان فصل ۱
💝🧋🤣💢😊✨😍😈☕🎼🎧📱
بریم برای پشت صحنه
پارت بعد
چیزی نمونده بود که جنگ بزرگی درست بشه
چیفویو: پدر، باجی منو نجات داد
پدر چیفویو: منظورت این خوناشانیه که کنارت وایساده
چیفویو: اره
باجی: اونم جون منو نجات داد
کازوتورا: تا فردا اینا دارن میگن این منو نجات داد اون منو نجات داد
باجی: ببند تورا
تاکمیچی: خب قضیه اینکه.............ــــــ و اره همش همین بود
پدر چیفویو: نمیخوام اینو بگم ولی چون پسرم رو نجات دادید میتونم در خواست صلح کنم
پدر باجی: و چون شماهم (که البته چیفویو نجاتش داد😐) باجی رو نجات دادید میتونم درخواستتون رو بپذیرم
چیفویو: هوررررااااااااا بچه ها بزنید قدش
و همه باهم زدن قدش
پدر باجی و چیفویو: این چه حرکتیس
و بعد باجی دست پدرش و چیفویو هم دست پدرش را گرفت و باهم به هم زندن
قیافه پدر باجی و چیفویو: ☺️😍عجب حرکت فوق العاده ای
نویسنده: افرین بچه ها کارتون عالی بود الان همه باهم تو صلحن ههههووووورررراااااا
همه: هههههههههههووووووورررررراااااااا
نویسنده: اهم خب حالا عروسی میتسویا و دراکن رو کی بگیریم
کازوتورا: دمت گرم منم میخواستم همین رو بگم
مایکی: وای لباس چی بپوشم
دراکن با صورتی سرخ: خفه شو ببینم
باجی: عروسیه مایکی و تاکمیچی رو کی بگیریم
مایکی: فردا😁
همه: جدی
مایکی: عروسی باجی و چیفویو رو کی بگیریم
نویسنده: یه مشت هم جنسگرا
باجی: اصلا میدونی چیه از قدیم میگن کبوتر با کبوتر باز با
باز کند همجنس با همجنس..........
نویسنده: اولا اون پرواز نه نماز (احتمالا منظورمرو از نماز فهمیدین😐) بعدشم اون اصلا یه چیز دیگس
کارگردان: تو کی ضرب المثل ایرانی یاد گرفتی
باجی: نمیدونم یاد گرفتم دیگه
ا.ت: تو میشه درساتم همین جوری یاد بگیری
باجی: تو چجوری انقدر خوب اهنگ حفظ میکنی بشین درساتم همین جوری خفظ کن💢💢💢💢💢💢
ا.ت: حـــــــــــــقـــــــــــــ😐
باجی: حالا که همه صلح کردن بریم یه جایی خوش بگذرونیم
مایکی: بیای به نیت ماه عسل دراکن بریم 🤣دراکن: ببند عوضـــی 💢💢💢💢
چیفویو: خب پس بیای بریم
تاکمیچی: کجا؟
چیفویو: نمیدونم
پــــــــــــــــایـــــــــان فصل ۱
💝🧋🤣💢😊✨😍😈☕🎼🎧📱
بریم برای پشت صحنه
پارت بعد
۳.۷k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.