اول کاری بگم ببخشید طولانی شد🌚💔
اول کاری بگم ببخشید طولانی شد🌚💔
سلام قربونت شوما خوبی؟
ببین از اول انیمه ما میدیدم که باکوگو تو مدرسه راهنمایی میدوریا رو اذیت میکنه و تحقیرش میکنه. اونا از بچگی باهم دوست بودن و ظاهرا اینجوری بوده که از بچگی باکوگو خودش رو بخاطر کوسه خوبی که داشته و همينطور اینکه دکو کوسه نداشته از دکو بالاتر و جلوتر میدیده ولی ته دلش بخاطر قلب مهربون و حس همدلی و کمک کردنی که میدوریا داشته بهش حسودی میکرده مثلا اون سکانس از بچگیشون که باکوگو میافته توی اب و دکو زودی میاد پیشش و دستش رو میگیره و میگه حالت خوبه یا اونجایی که راهنمایی بودن و یه شرور باکوگو رو میگیره و دکو با اینکه کوسه نداشته میاد کمکش و بعدش آلمایت خودشو میرسونه و حتی سکانسای مشابه دیگه ای هم واسه دوره ای که تو یو ای بودن هم بود. کل این مدت باکوگو خودش رو از دکو بالاتر میدید ولی ته دلش وقتی اون حس کمک کردن و شجاعت دکو با وجود اینکه کوسه ای نداشت رو میدید حسادت میکرد و به مرور زمان وقتی دکو از المایت یکی برای همه رو گرفت و کم کم تو یو ای پیشرفت کرد این حسادته و حس اینکه من از دکو عقب تر هستم توی باکوگو بیشتر شد بعدش تو اخرای فصل 6 به دکو اول احساساتش توی تمام این مدت رو میگه و بعدشم عذرخواهی میکنه و واقعا به دید یه رفیق بهش نگاه میکنه و برای اولین بار با اسم خودش صداش میزنه (خیلی مسخرست یکی بیاد از این نتيجه گیری کنه که باکوگو رو دکو کراش بوده🤡((واسه باکودکو فنا گفتم🤝)))
اره دیگه همین:)
سلام قربونت شوما خوبی؟
ببین از اول انیمه ما میدیدم که باکوگو تو مدرسه راهنمایی میدوریا رو اذیت میکنه و تحقیرش میکنه. اونا از بچگی باهم دوست بودن و ظاهرا اینجوری بوده که از بچگی باکوگو خودش رو بخاطر کوسه خوبی که داشته و همينطور اینکه دکو کوسه نداشته از دکو بالاتر و جلوتر میدیده ولی ته دلش بخاطر قلب مهربون و حس همدلی و کمک کردنی که میدوریا داشته بهش حسودی میکرده مثلا اون سکانس از بچگیشون که باکوگو میافته توی اب و دکو زودی میاد پیشش و دستش رو میگیره و میگه حالت خوبه یا اونجایی که راهنمایی بودن و یه شرور باکوگو رو میگیره و دکو با اینکه کوسه نداشته میاد کمکش و بعدش آلمایت خودشو میرسونه و حتی سکانسای مشابه دیگه ای هم واسه دوره ای که تو یو ای بودن هم بود. کل این مدت باکوگو خودش رو از دکو بالاتر میدید ولی ته دلش وقتی اون حس کمک کردن و شجاعت دکو با وجود اینکه کوسه ای نداشت رو میدید حسادت میکرد و به مرور زمان وقتی دکو از المایت یکی برای همه رو گرفت و کم کم تو یو ای پیشرفت کرد این حسادته و حس اینکه من از دکو عقب تر هستم توی باکوگو بیشتر شد بعدش تو اخرای فصل 6 به دکو اول احساساتش توی تمام این مدت رو میگه و بعدشم عذرخواهی میکنه و واقعا به دید یه رفیق بهش نگاه میکنه و برای اولین بار با اسم خودش صداش میزنه (خیلی مسخرست یکی بیاد از این نتيجه گیری کنه که باکوگو رو دکو کراش بوده🤡((واسه باکودکو فنا گفتم🤝)))
اره دیگه همین:)
۳.۸k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.