دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۸۶
arslwn
با بدن درد شدیدی چشامو باز کردم همه جا تاریک بود
نمیدونستم کجا بودم
بلند شدم ولی دوباره افتادم
داد زدم : کسی اینجا نیس
mamad
محراب : بچه ها یه صدایی از اینجا میاد
نیکا : چه صدایی
محراب : یکی اون توعه
ممد : برا پیمان دارع میاد
فقط دوس دارم ارسلان اونجا باشه
امیر: تروخدا شر به پا نکنید
ممد : امیر خفه شو
بالاخره پیمان اومد
رفتم یقشو گرفتم : کثافت دره اینجا رو وا کن
پیمان : برا چی
ممد: تو وا کن
پیمان : باشه
ممد: پیمان در رو باز کرد رفتیم تو کافه
همه جارو داشتیم میگشتیم
که یهو دیدم ارسلان افتاده کف زمین
ممد : بلندش کردم داد زدم: بچه ها ارسلان اینجاس حالش بده بریم بیمارستان
رفتم جلو پیمان گفتم : بعدا به حساب تو هم میرسم
محراب : ول چرا رنگش اینطوریه
ممد : از دیشب تا حالا اینجا با این حالش بوده
میخای اینطوری نباشه
امیر : بدویید بریم بیمارستان
.
.
.
.
ممد : رسیدیم بیمارستان دکترا ارسلان رو بردن بهش سرم وصل کردن
ممد : آقای دکتر حالش چطوره
دکتر : متاسفانه...
ادامه دارد....
پارت ۸۶
arslwn
با بدن درد شدیدی چشامو باز کردم همه جا تاریک بود
نمیدونستم کجا بودم
بلند شدم ولی دوباره افتادم
داد زدم : کسی اینجا نیس
mamad
محراب : بچه ها یه صدایی از اینجا میاد
نیکا : چه صدایی
محراب : یکی اون توعه
ممد : برا پیمان دارع میاد
فقط دوس دارم ارسلان اونجا باشه
امیر: تروخدا شر به پا نکنید
ممد : امیر خفه شو
بالاخره پیمان اومد
رفتم یقشو گرفتم : کثافت دره اینجا رو وا کن
پیمان : برا چی
ممد: تو وا کن
پیمان : باشه
ممد: پیمان در رو باز کرد رفتیم تو کافه
همه جارو داشتیم میگشتیم
که یهو دیدم ارسلان افتاده کف زمین
ممد : بلندش کردم داد زدم: بچه ها ارسلان اینجاس حالش بده بریم بیمارستان
رفتم جلو پیمان گفتم : بعدا به حساب تو هم میرسم
محراب : ول چرا رنگش اینطوریه
ممد : از دیشب تا حالا اینجا با این حالش بوده
میخای اینطوری نباشه
امیر : بدویید بریم بیمارستان
.
.
.
.
ممد : رسیدیم بیمارستان دکترا ارسلان رو بردن بهش سرم وصل کردن
ممد : آقای دکتر حالش چطوره
دکتر : متاسفانه...
ادامه دارد....
۵۶۴
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.