Part37
&همه برگشته بودن عمارت های خودشون لارا توسط نامجون توی خونش حبس شده بود حتی بهش نیم نگاهی هم نمیکرد اون خوب میدونست انتخاب های پدرش بر اساس منفعت خودشه
امروز توی بزرگ ترین کلوپ جوان ها و وارث های بقیه باندها پارتی بود که ازجمله کوک و کالیسی هم دعوت بود
کوک:اوفف این زنا چرا اینقدر دیر آماده میشن زیر پام الف سبز شد
کالیسی:اینقدر غر نزن مرد من
کوک: آیا شخص روبه روم الهه بود؟فکر کنم
....واقعا هوش از سرم پریده الهه من قرمز برازندته
کالیسی:توهم خوشتیپی شدی که هر دختری آرزوشه داشته باشدش ولی من ازشون گرفتم(لبخند میزنه و بعد میبوستش)
کالیسی:خوب دیگه بریم...کوک...کوک
کوک:ها..ببخشید ..میگم مهمونی رو بیخیال بشیم؟
کالیسی:نه زود باش بریم
&هر دو روانه مهمونی شدن مهمونی کلاسیکی بود که همه به سبک قدیمی لباس پوشیده بودن ولی تو جمع کوک و کالیسی فقط میدرخشیدن همه نگاه ها مردا به کالیسی و نگاه های دخترا به کوک بود همه حسرت داشتن اونا رو میخوردن
کوک کنار رفیق هاش نشست و کالیسی روی پاهاش نشوند توی زمان کم همه فهمیده بودن که کالیسی مال چه کسیه نامجون هم به جمعشون اضافه شده بود
جیهوپ:کوک نمیخوای با همسرت آشنامون کنی؟
تهیونگ:از وقتی اومده از کنار خودش نزاشته جم بخوره دختر خوش شانسیه چون تاحالا هیچ دختری نتونسته بود نظرشو جلب کنه
جین:درسته و حساسیتی که نشون میدی نزدیک شدن بهش خطرناک تر از اونیه که فکر میکنم
کوک:نباید هم گسی نزدیکش بشه وگر نه حلق آویز میکنم
شوگا:باشه بابا انگار ما زن نداریم بچه ما حتی بچه داریم بعد تو تازه قاطی مرغا شدی
کوک:هیونگ ی بار فقط ی بار
جیمین:بهش نرین(خنده)
کوک:احتمالا با معرفیش شوکه بشید
جین:برای چی مگه کالیسی سکرتو هس که شوکه بشیم؟
شوگا:یا بهتره بگم دریای سیاه!
نامجون:بهتره در باره خواهرم زیاد بحث نکنید
&همه بغیر از نام و کوک متعجب شدن
تهیونگ:شوخیت گرفته دیگه اما خواهر توکه جدیدا ازدواج کرده بود
کالیسی:مستر جئون اجازه هست خودمو معرفی کنم(دم گوشش پچ زد)
کوک:مگه ملکه ها نیاز به اجازه دارن؟(پوزخند)
کالیسی:خوب وقتشه که بعضی چیز ها روشن بشه
جیهوپ:مثلا چی؟
کالیسی:من همسر کوک کالیسی سکرتو به لقب دریای سیاه هستم ولی الان جئون کالیسی هستم از آشنایی با شما خوشبختم!(جدی)
همه:😶😶🌫️🍃🍃
شوگا:کوک؟؟ایشون درست میگه؟
کوک:درسته هیونگ
تهیونگ:پسر تو همیشه خاص ترین و بهترین رو انتخاب میکنی اما چطورر تا جایی که یادم خواستگار های خانم سکرتو دو روز نمیکشید میمرد
کوک:جئون هیونگ! خانم جئون!
کالیسی:درسته پدرم تمام این دستورات رو میداد چون به رسوماتمون خیلی اهمیت میداد
جین:درسته باورش سخته ولی بازم از آشنایی با شما خوشبختم
جیمین:پس شما خواهر نامجون هیونگمون هستید!
کالیسی:درسته(لبخند)
استایل کوک و کالیسی
امروز توی بزرگ ترین کلوپ جوان ها و وارث های بقیه باندها پارتی بود که ازجمله کوک و کالیسی هم دعوت بود
کوک:اوفف این زنا چرا اینقدر دیر آماده میشن زیر پام الف سبز شد
کالیسی:اینقدر غر نزن مرد من
کوک: آیا شخص روبه روم الهه بود؟فکر کنم
....واقعا هوش از سرم پریده الهه من قرمز برازندته
کالیسی:توهم خوشتیپی شدی که هر دختری آرزوشه داشته باشدش ولی من ازشون گرفتم(لبخند میزنه و بعد میبوستش)
کالیسی:خوب دیگه بریم...کوک...کوک
کوک:ها..ببخشید ..میگم مهمونی رو بیخیال بشیم؟
کالیسی:نه زود باش بریم
&هر دو روانه مهمونی شدن مهمونی کلاسیکی بود که همه به سبک قدیمی لباس پوشیده بودن ولی تو جمع کوک و کالیسی فقط میدرخشیدن همه نگاه ها مردا به کالیسی و نگاه های دخترا به کوک بود همه حسرت داشتن اونا رو میخوردن
کوک کنار رفیق هاش نشست و کالیسی روی پاهاش نشوند توی زمان کم همه فهمیده بودن که کالیسی مال چه کسیه نامجون هم به جمعشون اضافه شده بود
جیهوپ:کوک نمیخوای با همسرت آشنامون کنی؟
تهیونگ:از وقتی اومده از کنار خودش نزاشته جم بخوره دختر خوش شانسیه چون تاحالا هیچ دختری نتونسته بود نظرشو جلب کنه
جین:درسته و حساسیتی که نشون میدی نزدیک شدن بهش خطرناک تر از اونیه که فکر میکنم
کوک:نباید هم گسی نزدیکش بشه وگر نه حلق آویز میکنم
شوگا:باشه بابا انگار ما زن نداریم بچه ما حتی بچه داریم بعد تو تازه قاطی مرغا شدی
کوک:هیونگ ی بار فقط ی بار
جیمین:بهش نرین(خنده)
کوک:احتمالا با معرفیش شوکه بشید
جین:برای چی مگه کالیسی سکرتو هس که شوکه بشیم؟
شوگا:یا بهتره بگم دریای سیاه!
نامجون:بهتره در باره خواهرم زیاد بحث نکنید
&همه بغیر از نام و کوک متعجب شدن
تهیونگ:شوخیت گرفته دیگه اما خواهر توکه جدیدا ازدواج کرده بود
کالیسی:مستر جئون اجازه هست خودمو معرفی کنم(دم گوشش پچ زد)
کوک:مگه ملکه ها نیاز به اجازه دارن؟(پوزخند)
کالیسی:خوب وقتشه که بعضی چیز ها روشن بشه
جیهوپ:مثلا چی؟
کالیسی:من همسر کوک کالیسی سکرتو به لقب دریای سیاه هستم ولی الان جئون کالیسی هستم از آشنایی با شما خوشبختم!(جدی)
همه:😶😶🌫️🍃🍃
شوگا:کوک؟؟ایشون درست میگه؟
کوک:درسته هیونگ
تهیونگ:پسر تو همیشه خاص ترین و بهترین رو انتخاب میکنی اما چطورر تا جایی که یادم خواستگار های خانم سکرتو دو روز نمیکشید میمرد
کوک:جئون هیونگ! خانم جئون!
کالیسی:درسته پدرم تمام این دستورات رو میداد چون به رسوماتمون خیلی اهمیت میداد
جین:درسته باورش سخته ولی بازم از آشنایی با شما خوشبختم
جیمین:پس شما خواهر نامجون هیونگمون هستید!
کالیسی:درسته(لبخند)
استایل کوک و کالیسی
۸.۵k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.