فیک کوک (سرنوشت من) پارت ۲
فیک کوک (سرنوشت من) پارت ۲
یک هفته بعد
ازبان ا/ت
یک هفتهس که هر شب به اینجا میاد هرشب یک بطری ویسکی میخوره و میره و به ریس گفته که من باید به هر شب براش نوشیدنی ببرم
ازبان کوک
بعد از اون روز یک هفتهس که هر شب به اون بار میرم فقط بخاطر اون دختر به ریس بار گفتم که اون هرشب برای من نوشیدنی بیاره ازش میخوام امشب بهش پیشنهاد کار داخل عمارتم بدم و بهش بدم
چند ساعت بعد
طبق روال به بار رفتم پشت میز نشستن دیدمش داشت میومد وقتی رسید سینی رو روی میز گذاشت در بطری رو باز کرد داخل لیوان ریخت مثل همیشه گفت از نوشیدنی تون لذت ببرید جناب.
خوست بره که دستش رو گرفتم با تعجب بر گشت
ازبان ا/ت
طبق روال به بار اومد پشت میز نشست همراه با سینی به سمتش رفتم ویسکی و لیوان رو روی میز گذاشتم بطری رو باز کردم و داخل لیوان ریختم و گفتم از نوشیدنی تون لذت ببرید جناب .
سینی رو برداشتم داشتم می رفتم که از پشت دستم و گرفت باتعجب برگشتم سوالی نگاهش کردم معلوم بود میخواد چیزی بگه گفتم مشکلی پیش اومده ؟
کوک:......( سکوت)
ا/ت:از نوشیدنی تون خوشتون نمیاد مخواید عوضش کنم
کوک: نه (با سردی)
ا/ت:پس مشکل چیه
کوک: من که مشکلی نمی بینم بشین باهات حرف دارم
ا/ت: ولی من خدمم و نمی تونم کنار مهمان ها بشینم
کوک: بشین با ریست حرف میزنم(عصبی)
ا/ت:ولی......
کوک: وقتی میگم بشین یعنی بشین
بچهها پارت بعدی شرط داره شرطش هم ۵ تا لایک هست😘
یک هفته بعد
ازبان ا/ت
یک هفتهس که هر شب به اینجا میاد هرشب یک بطری ویسکی میخوره و میره و به ریس گفته که من باید به هر شب براش نوشیدنی ببرم
ازبان کوک
بعد از اون روز یک هفتهس که هر شب به اون بار میرم فقط بخاطر اون دختر به ریس بار گفتم که اون هرشب برای من نوشیدنی بیاره ازش میخوام امشب بهش پیشنهاد کار داخل عمارتم بدم و بهش بدم
چند ساعت بعد
طبق روال به بار رفتم پشت میز نشستن دیدمش داشت میومد وقتی رسید سینی رو روی میز گذاشت در بطری رو باز کرد داخل لیوان ریخت مثل همیشه گفت از نوشیدنی تون لذت ببرید جناب.
خوست بره که دستش رو گرفتم با تعجب بر گشت
ازبان ا/ت
طبق روال به بار اومد پشت میز نشست همراه با سینی به سمتش رفتم ویسکی و لیوان رو روی میز گذاشتم بطری رو باز کردم و داخل لیوان ریختم و گفتم از نوشیدنی تون لذت ببرید جناب .
سینی رو برداشتم داشتم می رفتم که از پشت دستم و گرفت باتعجب برگشتم سوالی نگاهش کردم معلوم بود میخواد چیزی بگه گفتم مشکلی پیش اومده ؟
کوک:......( سکوت)
ا/ت:از نوشیدنی تون خوشتون نمیاد مخواید عوضش کنم
کوک: نه (با سردی)
ا/ت:پس مشکل چیه
کوک: من که مشکلی نمی بینم بشین باهات حرف دارم
ا/ت: ولی من خدمم و نمی تونم کنار مهمان ها بشینم
کوک: بشین با ریست حرف میزنم(عصبی)
ا/ت:ولی......
کوک: وقتی میگم بشین یعنی بشین
بچهها پارت بعدی شرط داره شرطش هم ۵ تا لایک هست😘
۲.۴k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.