فیک کوک(دفترچه خاطرات) پارت ۳۵
یونگ سو توی دفترپه خاطراتش مینویسه=
توی این چندماه سال ها بزرگ شدم و سال ها درد کشیدم کلی تجربه به دست آوردم عاشق شدم ، ازدواج کردم ، طلاق گرفتم ، دزدیده شدم، مورد آزار قرار گرفتم، بهم تج*اوز شد و بعد عاشق متجاوزم شدم
چقدر تلخ فقط توی چند ماه از دختری پر از امید و آرزو که آرزوی زندگی مثل داستان های رمانتیک داشت تبدیل شد به زنی افسرده و شکسته حالا چطور با این وضع توی چشمای مادرم نگاه کنم
بلیت برگشت به آمریکا رو گرفتم نمی دونم بعد رسیدنم چه اتفاقی میوفته بقیشو بعدا توی این دفترچه مینویسم البته اگر طاقت آوردم و دست به کاری نزدم
_یونگ سو
توی این چندماه سال ها بزرگ شدم و سال ها درد کشیدم کلی تجربه به دست آوردم عاشق شدم ، ازدواج کردم ، طلاق گرفتم ، دزدیده شدم، مورد آزار قرار گرفتم، بهم تج*اوز شد و بعد عاشق متجاوزم شدم
چقدر تلخ فقط توی چند ماه از دختری پر از امید و آرزو که آرزوی زندگی مثل داستان های رمانتیک داشت تبدیل شد به زنی افسرده و شکسته حالا چطور با این وضع توی چشمای مادرم نگاه کنم
بلیت برگشت به آمریکا رو گرفتم نمی دونم بعد رسیدنم چه اتفاقی میوفته بقیشو بعدا توی این دفترچه مینویسم البته اگر طاقت آوردم و دست به کاری نزدم
_یونگ سو
۲.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.