سناریو
#سناریو
وقتی جین داره آشپزی میکنه تو میخوای بزنی در باسنش ولی برمیگرده و تو محکم میزنی عقیمش میکنی بعد هر دوتاتون میزنین زیر خنده..
* اعضا از صدای خندتون متعجب میشن و میان می پرسن چی شده و جین با خنده تعریف میکنه *
نامجون: الان برای این دارید می خندید؟؟ خدا عقل بده
جین: ایشون پاره میشه از خنده
یونگی: خب ببین ا.ت آروم زدی که الان زده زیر خنده اگر محکم می زدی الان روی زمین داشت به خودش می پیچید
جیهوپ: دلیلتون برای خنده مسخره س ولی چون دارید می خندید و شادید کاریتون ندارم
جیمین: از اون جایی که من می خوام بچه دار بشم خواهشا وقتی پشتمی و می خوای کرمی بریزی اطلاع بده
تهیونگ: خیلی شوخی جالبی بود ( خنده الکی ) ا.ت از این به بعد نزدیک من بشی جیغ می زنم ، من میخوام بچه دار بشممممم
جونگکوک: عههههههه یعنی نمی تونم عمو رو از زبون بچه های جین هیونگ بشنوم؟؟
جین: چرا نتونی؟؟
جونگکوک: اخه فکر نکنم دیگه بتونی بچه دار بشی ( خنده ) فرار می کنه*
وقتی جین داره آشپزی میکنه تو میخوای بزنی در باسنش ولی برمیگرده و تو محکم میزنی عقیمش میکنی بعد هر دوتاتون میزنین زیر خنده..
* اعضا از صدای خندتون متعجب میشن و میان می پرسن چی شده و جین با خنده تعریف میکنه *
نامجون: الان برای این دارید می خندید؟؟ خدا عقل بده
جین: ایشون پاره میشه از خنده
یونگی: خب ببین ا.ت آروم زدی که الان زده زیر خنده اگر محکم می زدی الان روی زمین داشت به خودش می پیچید
جیهوپ: دلیلتون برای خنده مسخره س ولی چون دارید می خندید و شادید کاریتون ندارم
جیمین: از اون جایی که من می خوام بچه دار بشم خواهشا وقتی پشتمی و می خوای کرمی بریزی اطلاع بده
تهیونگ: خیلی شوخی جالبی بود ( خنده الکی ) ا.ت از این به بعد نزدیک من بشی جیغ می زنم ، من میخوام بچه دار بشممممم
جونگکوک: عههههههه یعنی نمی تونم عمو رو از زبون بچه های جین هیونگ بشنوم؟؟
جین: چرا نتونی؟؟
جونگکوک: اخه فکر نکنم دیگه بتونی بچه دار بشی ( خنده ) فرار می کنه*
۱۱.۵k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.