vampire x king
ویو یونا
بعد از صحبتم با اون مرد برگشتم خونه اما اون خیلی جذاب بود رفتم داخل سالن تا غذا بخورم
(مادر یونا لارا)
لارا:دخترم تا الان کجا بودی
یونا:مامان نگران نباش داشتم میوه می چیدم
لارا:باشه
بعد خوردن غذا رفتم بالا و لباس خوابم رو پوشیدم و رفتم داخل اتاقم تا بخوابم
ویو تهیونگ
وقتی برای خوردن شام رفتم به پدر و مادرم گفتم که از یه دختری خوشم اومده و می خوام اون همسر ایندم شه اونا موافقت کردن
پدرته:اما پسرم شما باید دو سال باهم باشید تا ایشون ۱۸ساله باشند
ته:چشم پدر
سمت اتاق خوابم رفتم لباس خوابم رو پوشیدم و خوابیدم
---------------------
چون حمایت کمه این پارت رو کم گذاشتم
شرط ها
۵ تا لایک
۵ تا کامنت
بعد از صحبتم با اون مرد برگشتم خونه اما اون خیلی جذاب بود رفتم داخل سالن تا غذا بخورم
(مادر یونا لارا)
لارا:دخترم تا الان کجا بودی
یونا:مامان نگران نباش داشتم میوه می چیدم
لارا:باشه
بعد خوردن غذا رفتم بالا و لباس خوابم رو پوشیدم و رفتم داخل اتاقم تا بخوابم
ویو تهیونگ
وقتی برای خوردن شام رفتم به پدر و مادرم گفتم که از یه دختری خوشم اومده و می خوام اون همسر ایندم شه اونا موافقت کردن
پدرته:اما پسرم شما باید دو سال باهم باشید تا ایشون ۱۸ساله باشند
ته:چشم پدر
سمت اتاق خوابم رفتم لباس خوابم رو پوشیدم و خوابیدم
---------------------
چون حمایت کمه این پارت رو کم گذاشتم
شرط ها
۵ تا لایک
۵ تا کامنت
۴.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.