پارت ۱۳ سرخوشی

باحرص نفسم رو دادم بیرون و گفتم : باش...
رفتم پشت پیانو نشستم و شروع کردم به زدن آهنگی که نوت هاش رو مرور کردم . وقتی که میزدم شروع به خوندن کردم .

حتی اگر بمیرمم فکرت نمیره از سرم
زبونت میگه برو چشمت بهم میگه من نرم
من فقط می خوام روی قلبت بشینه اثرم
بهم نگو برو که میدونی بیذار از رفتنم
بهم میگی برو ولی میخوایی بمونم پیش تو
نگاهت میسوزونه من و تنده آتیش تو

وقتی که آهنگ رو تموم کردم ماهان شروع کرد به دست زدن .
_ آفرین . صدات خیلی خوبه ولی حالا نمیگی از کجا پیانو یاد گرفتی ؟
+ خب داخل پرورشگاه یه اتاق بود که ما بچه ها اجازه ورود نداشتیم ، ولی من سمج تر از این حرفا بودم یه شب رفتم توی اون اتاق یه پیانو سه پایه داشت .
یه دفترچه یادداشت کنارش بود . بازش کردم دیدم آموزش پیانوعه. شبا یواشکی میرفتم که یه بار مدیر پرورشگاه متوجه شد ولی دعوام نکرد تازه به صورت اصولی تر بهم یاد داد. همین
_ اووو چه باحال .
+اوهومممم. خب من دیگه برم شب خوش .
_ شب بخیر....